و قال - صلى اللَّه علیه و آله و سلم -«أربع لا یعطیهن اللَّه إلا من یحبه: الصمت و هو أول العبادة، و التوکل على اللَّه، و التواضع، و الزهد فی الدنیا».
اگر خدا را دوست داشتی خداوند هم تو را دوست می دارد. و اگر خداوند تو را دوست بدارد یکی از این 4 چیز را به تو عطا می کند. یکی از این امور توکل بر خداست. اینکه تنها تکیه گاهت او باشد. توکل اصلی است که در زندگی ما دیده نمی شود و کلید خیلی از مشکلات کنونی در زندگی ماست. تصمیم گرفتم درباره توکل بحثی را شروع کنم در ابندا باید تعریفی از توکل ارائه دهیم و بعد از بیان انواع آن و ریشه های آن به مطرح کردن آثار آن در زندگی خودمان بپردازیم. امید است در زندگی همه ما این اصل زنده شود. در روز های آینده این بحث را تکمیل می کنیم. امروز تنها نقطه شروعی برای آن است که به امید خدا و با اشتیاق شما دوستان در چند جلسه مطالبی مطرح می گردد. بحث مهم دیگری که دوست دارم در این تابستان به آن بپردازم دشمن شناسی است که آن هم ان شاء الله بعد از بحث توکل مورد بررسی قرار می گیرد.
دنیا با محنت و سختی آمیخته شده است، سختی ای توام با جوهره پرواز، دنیا برای ماندن نیست بلکه گذرگاهی است که همه ما انسان ها در آن چند صباحی در آن سپری می کنیم تبعیدگاهی است که عقل و هوش از سر اکثر ما برده است. محل گذر است اما م خیال ماندن داریم. اینجاست که دو دیدگاه الهی و مادی مطرح می شود، دیدگاه الهی بر ان است که مسیر هدایت را به آدمیان نشان دهد و آنها خود با عقل و ابزاری که خداوند در نزدشان به امانت نهاده راه را پیدا کنند و بفهمند دنیا گذرگاه است ونباید در آن بساط ماندگاری را بر پا نمایند اما در مقابل دیدگاه مادی تمام نیروی خود را صرف انحراف از مقصد دارد و شیطان هم در راس این نیرو، به رهبری آن مشغول است. دیدگاه مادی می گوید اساس عالم همین دنیا است و باید در همین دنیابه تمام آرزوهای دست یافتنی و دست نیافتنی خود برسید، خدا را فراموش کنید و از در لذت جویی به فکر عیش خود باشید. این دیدگاه شیطانی و مادی. انسان مخیر به انتخاب است حیات فریبنده مادی و ورود به حزب شیطا نر اانتخاب کند یا حیات ابدی و ورود در حزب الله را چراغ راه خود قرار دهد. رویارویی بین دو جنبه حق و باطل از اولین روزهای پیدایش عالم بوده داستان هابیل و قابیل را به یاد دارید؟
امشب که فیلم مختار را نگاه میکردم.- از معدود فیلم های است که نگاه می کنم- تصمیم گرفتم دیگر این فیلم را مشاهده نکنم می دانید چرا؟ وقتی به سرگذشت مختار در کوفه فکر می کردم و مطالعات قبلی ام را ضمیمه این فیلم می نمودم، آن قدر دلخسته از مردمانی شدم که عقلشان جلوی چشمانشان رژه می رود که نگو؟ از اینکه در همین عصر خودمان عده ای کشته و مرده زر و طلا و مال و ثروتند به گونه ای که برای اربابان آمریکایی خود دم تکان داده و برای این مملکت شاخ و شانه می کشند... افسوس افسوس که این عده آدم شدنی نیستند و گمراهی خود را با مهر ذلت و اسیری شیطانی امضاء نموده اند. ناراحتی من از انسان هایی است که ناسنجیده به جناح دشمن می روند و ارزش انسانی خود را پایمال مب کنند. امیدوارم من و شما جزء حزب الله باشیم و تا آخرین قطره های خونمام حامی ولایت و اسلام باشیم. آمین
خاصیت بهار به قول یکی از دوستان یکرنگی است یکرنگی طبیعت به رنگ سبز است. همه جا یک رنگ می شود و طراوت همه جا را در بر می گیرد. همه مردم هم این یک رنگی را دوست دارند کما اینکه زمستان را دوست دارند. با آمدن بهار همه جای اطراف ما سبز می شود اما دل ما با چیز دیگری بهار می شود. بهار دلهای ما با چیز دیگری است. من که می گویم با ظهور آقا امام زمان عج است که دل های همه ما یکرنگ می شود. پس بیایید بیش از گذشته برای ظهور آقا امام زمان عج دعا کنیم. علت اینکه این متن مختصر شد این است که قرار است برای عید دیدنی جایی برویم و... باید آماده شویم.
بیایید 3 تا کار انجام دهیم:
1. گناه نکنیم
2. برای فرج آقایمان دعا نموده و برای سلامتی ایشان صدقه دهیم
3. از این ایام بهترین استفاده را بنماییم
اما ادامه این بحث از این قرار است
1. مقدمه اول: هر جامعه ای باید حاکم داشته اشد.
2. مقدمه دوم: تعیین حاکم یا با شرع است یا با مردم (دموکراسی) و هر چیزی غیر از شرع. از این روایت فهمیده می شود شرع دخالتی در نصب حاکم ندارد.
3. نتیجه: وقتی شرع دخالتی در نصب حاکم نداشت یعنی امر حکومت برایش اهمیت ندارد و این یعنی دین از سیاست جداست.
ما برای جواب دادن به این شبهه این مقدمات را توضیح می دهیم. برای اینکه نتیجه ای که بدست آمده صحیح باشد باید هم مقدمه اول و هم مقدمه دوم صحیح باشند، لذا اگر ثابت شود یکی از مقدمات باطل است، نتیجه ای که بدست آمده است نیز باطل خواهد بود.
1. هر جامعه ای باید حاکم داشته باشد.
مقدمه اول مورد قبول است و صحیح می باشد، و در این مقدمه همه مشترکند و همه قائلند که هر جامعه ای نیازمند به حاکم می باشد. و زمامداری باید در راس امور قرار گیرد و به امور مردم رسیدگی نماید. در کلام ائمه آمده است که حاکم باید عادل باشد[10] و حکومت یکی از شئون امامت است،[11] اما در صورتی که امر مردد باشد بین اینکه جامعه زمامدار نداشته باشد و یا زمامداری فاجر داشته باشد، داشتن زمامدار فاجر اولویت دارد، لذا در کلام امیر المومنین اینگونه آمده است: لابد للناس من امیر برّ او فاجر، [12] روایات زیادی با این مضمون وارد شده است، اگر چه این روایات دلالت بر شرعی بودن حکومت و زمامداری چنین افرادی ندارد اما دلالت بر رضایت معصوم بر وجود یک حکومت واحد دارد و اینکه اساس جامعه با یک زمامدار حفظ می شود و در غیر این صورت جامعه هر روز دچار هرج و مرج می شود و معصوم وجود حکومت فاجر را بهتر از هرج و مرج در جامعه می داند. آقا امیرالمومنین می فرماید: اسد حطوم خیر من سلطان ظلوم، و سلطان ظلوم خیر من فتن تدوم.[13]
در جای دیگر مولا امیرالمومنین می فرمایند حاکم اگر چه فاجر باشد اما موجب امنین راه ها و از بین رفتن دشمن ها می شود، هم مومن در چنین حکومتی به کار خودش مشغول است و هم کافر از چنین حکومتی نفع می برد: لابد للناس من امیر برّ او فاجر، یعمل فی امرته المومن و یستمتع فیها الکافر.[14] وجود چنین روایاتی فراوان است و هم دلالت بر ضرورت وجود یک حاکم و زمامدار در جامعه می نماید.
2. مقدمه دوم: تعیین حاکم یا با شرع است یا با چیزی غیر از شرع مثل مردم (دموکراسی) و.... از این روایت فهمیده می شود شرع دخالتی در نصب حاکم ندارد.
در این مقدمه آمده است: شخص به خودی خود حاکم نمی شود و برای اینکه زمامدار و حاکم شود می بایست یا توسط شرع و یا توسط امری غیر شرع مثل تعیین مردم و یا با کودتا و یا با سیستم پادشاهی و ...، به زمامداری دست یابد و صورت سومی ندارد. و با استفاده از این روایت حضرت امیر علیه السلام، دخالت شرع در امر تعیین حاکم و زمامدار منتفی می شود. لذا تنها گزینه ای که باقی می ماند تعیین حاکم توسط غیر شرع است. زمانی که شرع حق هیچ گونه دخالتی در تعیین حاکم نداشته باشد، می توان نتیجه گرفت دین از سیاست جداست.
اما این مقدمه باطل است زیرا اولا روایت آقا امیرالمومنین علیه السلام تنها بر ضرورت وجود حاکم دلالت دارد و نسبت به نحوه انتخاب آن مسکوت عنه است و برای استدلال بر نحوه انتخاب حاکم، احتیاج به دلیل دیگری است. و ثانیا برای حکومت دینی و انتخاب حاکم توسط شرع دلیل داریم به عنوان مثال:
ماهیت قوانین اسلام نشان دهنده آن است که این احکام و قوانین بدون تشکیل حکومت قابل اجراء نیست[15] مراجعه به ابواب فقهی موید این کلام است و از طرفی این قوانین برای اداره سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه اسلامی وضع گردیده است مثلا احکام مالی اسلام مثل خمس و زکات و ... برای تشکیل حکومت و تامین مخارج آن است. احکام دفاعی برای حفظ نظام اسلامی است و احکام جزایی برای برقراری صلح و آرامش در جامعه اسلامی است. [16]و اگر فرض تشکیل حکومت اسلامی توسط شرع منتفی باشد، وضع این همه قانون لغو می باشد و حال آنکه در علم کلام ثابت شد مولای حکیم کار لغو انجام نمی دهد.[17]
لذا هر یک از چهار فرض زیر محتاج به اثبات و دلیل مستقل می باشند:
أ. نصب حاکم با شرع باشد. که در تعالیم اسلام هم روایات فراوانی بر صدق این مدعا وجود دارد و هم دلیل عقلی این مطلب را ثابت می کند. ولی ما در این تحقیق مختصر در مقام بحث در مورد نحوه نصب حاکم نیستیم بلکه تنها هدف ما پاسخ به این شبهه بود.
ب. نصب حاکم با مردم باشد. که قائلین به این قول هم برای خود ادله ای آورده اند که همگی مثل همین شبهه ای که مطرح شد رد می شوند.
ج. فرقی ندارد نصب حاکم با شرع باشد یا با مردم.
د. حاکم نیاز به نصب ندارد بلکه مثل پادشاه با استفاده از قدرت و ثروت بر کرسی قدرت تکیه می زند و بر مردم حکمرانی می کند.
نتیجه: وقتی شرع دخالتی در نصب حاکم نداشت یعنی امر حکومت برایش اهمیت ندارد و این یعنی دین از سیاست جداست.
این نتیجه زمانی درست بود که مقدمه دوم هم مثل مقدمه اول صحیح باشد اما ثابت شد که مقدمه دوم باطل است لذا این نتیجه هم باطل است و برای بدست آوردن این نتیجه به دلیل و استدلال مستقلی احتیاج است.
سید جعفر یوسفی
[1] نهج البلاغه، خطبه 40، بند 1. [2] عبدالله جوادی آملی، نسبت دین و دنیا، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، مهر 1381، صفحه 20؛ احمد واعظی، حکومت اسلامی درسنامه اندیشه سیاسی اسلام، چاپ سوم، تابستان83، قم، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، صفحه 29. [3] عبدالله جوادی آملی، نسبت دین و دنیا، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، مهر 1381، صفحه 20. [4] امام خمینی، ولایت فقیه، صفحه 25 [5] عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه ، چاپ پنجم، مرداد 1384، قم، مرکز نشر اسراء ، صفحه 75 و97، و 117. [6] عبدالله جوادی آملی، نسبت دین و دنیا، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، مهر 1381، صفحه 76. [7] احمد واعظی، حکومت اسلامی درسنامه اندیشه سیاسی اسلام، چاپ سوم، تابستان83، قم، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، صفحه 50. [8] محمد رضا مظفر، اصول الفقه، انتشارات اسماعیلیان، دو جلد، جلد 2، صفحه 156. [9] عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه ، چاپ پنجم، مرداد 1384، قم، مرکز نشر اسراء ، صفحه 75 و 434 [10] غررالحکم، حدیث 1954، 774 [11] نهج البلاغه، خطبه 131 [12] القیادة فی الاسلام، محمد ریشهری، صفحه 39؛ [13] البحار/75/359/74 [14] البحار75/358/72؛ کنزالعمال 31618 - ویبلغ الله فیها الاجل و یجمع به الفیء، و یقاتل به العدو، و تامن به السبل، و یوخذ به الضعیف من القول، حتی یستریح بر و یستراح من فاجر. [15] امام خمینی، ولایت فقیه، صفحه 28. [16] احمد واعظی، حکومت اسلامی درسنامه اندیشه سیاسی اسلام، چاپ سوم، تابستان83، قم، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، صفحه 24 و 25 و 26. [17] شهید مطهری،مجموعه آثار، ، انتشارات صدرا، جلد 1، صفحه87
ادامه مطلب... در قسمت قبل اصل مقدماتی بیان شد اما ادامه شبهه: کبری: کلام معصوم همان کلام خداست و برای ما حجت است. همچنین در علم اصول خوانده شد ظهورات حجت اند. [8]یعنی اگر امری در کلام معصوم ظهور داشت، آن برای ما حجت است. صغری: امام علی علیه السلام فرموده اند لابد للناس من امیر بر او فاجر، و ظهور کلام در این است که هدف شارع تشکیل حکومت دینی نیست بلکه تنها چیزی که برایش مهم است وجود یک حاکم برای اداره جامعه است. نتیجه: دین از سیاست و حکومت جداست. آیة الله جوادی آملی در کتاب ولایت فقیه در بیان این کلام مولا می فرمایند: آقا امیرالمومنین این کلام را در جواب کلام خوارج داده اند، آنجا که خوارج می گفتند لا حکم الا لله، و مرادشان این بود لا امرة الا لله، یعنی حاکمی جز خدا نیست. آقا در پاسخ به خوارج گفته اند این حرف، حرف صحیحی است اما از آن معنای باطلی اراده شده است. درست است که هر حکم و هر قانونی غیر از قانون خداوند باطل است، اما مقصود خوارج از این جمله این است که حکومت و زمامداری جز خداوند وجود ندارد و وجود هر گونه زمامداری را نفی می نمودند. لذا مولا امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: جامعه ناگزیر از حاکم و زمامدار است. و بدون زمامدار جامعه به هرج و مرج کشیده می شود.[9] تنها دلالتی که این روایت دارد، ضرورت وجود زمامدار و حاکم برای جامعه است و دلالتی بر نحوه نصب حاکم ندارد. بنابراین هم این ادعا که دین از سیاست جداست و هم این عبارت که نصب حاکم با خداوند است، نیازمند دلیل مستقلی می باشند. زیرا تعیین حاکم توسط مردم و... خارج از محدوده دلالت روایت است. و روایت ظهور در این مطلب ندارد. ابتداء شبهه را به صورت دیگری بیان می نماییم، این شبهه به دو مقدمه و یک نتیجه تحلیل می شود: ادامه مطلب... بسمه تعالی سوال: این کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام) که می فرماید: (( لابد للناس من أمیر بَرّ أو فاجر))[1] ، بیانگر جدایی دین از سیاست است و لذا زمامدار را خود مردم تعیین می کنند نه آن که منصوب خداوند باشد؟ در زمانی که ما به سر می بریم دشمنان شیعه فراوانند، و آنها هدفشان این است که در روند علمی و رشد شیعیان ایجاد شبهه نمایند و ذهن جوان را با افکاری که خود به دنبال تثبیت آنها در ذهن جوان هستند، پر نمایند. یک جوان مسلمان ایرانی خصوصا شیعی باید حواسش را جمع نماید تا در این گرداب پر تنش، افکارش را به دست بیگانه ندهد. منابعی که شیعه از آنها استفاده می کند از آنجا که متصل به وحی است بسیار غنی است و دشمن در این اصل شکی ندارد لذا به دنبال آن است که در آن مواردی که نیاز به توضیح بیشتری دارد و کلام دو پهلو است ذهن جوان را از مسیر حقیقت دور سازند و افکار و متدهای خودشان را در زندگی این جوان پیاده نمایند. لذا اگر شخصی تفکرش اینگونه باشد این شبهات در او اثر نمی گذارد بلکه به دنبال بر طرف نمودن این سراب بر می آید و حقیقت را آشکار می کند. بعد از این مقدمه کوتاه لازم است در ابتداء در مورد این سوال اندکی توضیح داده شود تا جای ابهامی در سوال باقی نماند، لذا به توضیح برخی از اصطلاحاتی می پردازیم که در روند بحث به ما کمک می نمایند: 1. حکومت: رهبری منسجمی است که در سطح کلان جامعه امر ونهی و اعمال قدرت می کند.[2] 2. دین: اسلام در کتاب نسبت دین و دنیای آیت الله جوادی آملی دین، به مجموعه ای از عقائد، اخلاق، قوانین و مقرراتی که برای اداره امور فردی و اجتماعی انسان ها و تامین سعادت دنیا و آخرت آنها تدوین شده است، اطلاق می گردد.[3] 3. رابطه دین و حکومت: آیا بین دین و حکومت ارتباطی برقرار است و ایندو در کنار هم قرار می گیرند؟ یا اینکه بین دین و حکومت ارتباطی وجود نداشته و این دو در حقیقت دو چیز متمایزند و دین حق هیچ گونه دخالتی در امور حکومتی ندارد؟ این سوال نقطه شروع بحث ماست. پاسخ هایی که به این سوال داده شده است مختلف است. أ. عده ای قائلند حکومت از دین جدا نبوده و جزء لاینفک دین است و ضمانت اجرایی قوانین دینی منوط به حکومتی دینی است. این دیدگاه اسلام است که مورد پذیرش متفکرانی چون امام خمینی رة[4]، آیت الله جوادی آملی[5]، آیت الله مصباح یزدی و ... می باشد. ب. عده ای دیگر قائلند که اساسا حیطه حکمرانی دین با حیطه حکمرانی حکومت و حاکم فرق دارد و ایندو در تضاد با یکدیگرند و هر یک موطن خاص به خود را دارند. [6] دو دیدگاه مطرح در این باب عبارتند 1. دیدگاه اسلام، 2. دیدگاه روشن فکران سکولار. دسته اول ناظر به تعالیم اسلامی سخن گفته اند و برای مدعای خود دلیل آورده اند ادله ای عقلی و ادله ای نقلی، البته این قسمت مورد بحث ما نیست و تحقیق مستقلی را می طلبد و دسته دوم هم ناظر به فرهنگ غرب سخن گفته اند و برای مدعای خود ادله ای نقل کرده اند. سکولارها- یعنی کسانی که قائل به استقلال آموزه های عقلی و دانش بشری، بوده و فریاد بی نیازی از وحی سر می دهند و شعار جدایی دین از سیاست را مطرح نموده اند[7]- برای اثبات ادعای خود به ادله ای تمسک نموده اند یکی از آن ادله همین کلام مولا امیرالمومنین علی علیه السلام است. استدلال آنها اینگونه است: ادامه مطلب... موعود در بهائیت از جایگاه ویژهای برخوردار می باشد؛ چرا که میرزا حسین علی نوری از پایه گذاران بهائیت خوب می دانست که برای اثبات مدعای خود نیاز به اثبات موعودی دروغین میباشد و این در شرایطی است که فردی به نام سید علی محمد شیرازی این داعیه را مطرح و گذشته از پراکندگی در عقیدهاش، خود را آن موعود معرفی می کند. ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید جعفر یوسفی ( شنبه 89/12/14 :: ساعت 1:20 صبح )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید جعفر یوسفی ( شنبه 89/12/14 :: ساعت 1:18 صبح )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید جعفر یوسفی ( شنبه 89/12/14 :: ساعت 1:16 صبح )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید جعفر یوسفی ( جمعه 89/4/11 :: ساعت 8:52 عصر )
غدیر نقطه ای برای نمایش ولایت
رئیس جمهور روحانی
آخر الزمان و عقلانیت انسان ها
شعری از محمدعلی بهمنی
اس ام اس های عاشورایی
دوراهی
عوامل بصیرت زا از کلام رهبر
امتیازات ویژه خداوند برای روزه داران خوش اخلاق
روزه را به بهانه گرما ترک نکنیم !!
می دانید چرا کسی سطل آشغال آتش نمی زند!
همسرداری آیه الله بهجت
ولی عصر در کلام آیه الله بهجت
ماجرای نماز شب آیت الله بهاءالدینی
وصیه های ایت الله قاضی به شاگردانشان
[عناوین آرشیوشده]