سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از جمله چیزهایی که پستی دنیا را به تو نشان می دهد، آن است که خداوند ـ جلّ ثناؤه ـ بساط آن را از رویت وجّه و اختیار، از سرِ اولیا و دوستانش برکشیده و از روی آزمون و فتنه، آن را برای دشمنانش گسترده است. [امام علی علیه السلام]
دل نوشته
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» امام هادی علیه السلام از مدینه تا سامرا

احضار امام از مدینه

سبط بن جوزی در تذکرة الخواص از قول دانشمندان سیره‌نویس می‌نویسد: متوکل چون کینه علی علیه السلام و فرزندانش را در دل داشت و از سویی به جایگاه علی بن محمد در مدینه و گرایش مردمان به سوی او آگاهی داشت، آن حضرت را از مدینه به طرف بغداد حرکت داد. او یحیی بن هرثمه را فراخواند و به وی گفت: به مدینه عزیمت کن و در حال او تأمل نما و به سوی ما روانه نما. یحیی گوید: در پی دستور متوکل به مدینه رفتم چون به آن شهر وارد شدم فریاد و غوغایی از مردم به پا خاست که تا آن روز چنین شور و غوغایی نشنیده بودم، آنان بر جان علی بن محمد نگران بودند چرا که وی در حق آنان نیکویی می‌کرد و همواره ملازم مسجد بود و در دل گرایش به دنیا نداشت. من نیز مردم را تسکین دادم و برای آنها قسم یاد کردم که درباره علی بن محمد به کار ناخوشایندی مامور نشده‌ام و هیچ نگرانی بر او نیست. سپس خانه آن حضرت را بازرسی کردم و در آن جز قرآن و کتاب‌های دعا و کتاب‌های علمی چیزی نیافتم. پس آن حضرت در دیدگانم بزرگ جلوه کرد و خود عهده‌دار خدمتش شدم و امکانات زندگی او را نیکو گرداندم.

در اثبات الوصیة، مسعودی می‌نویسد: بریحه عباسی امام جماعت در مدینه نامه‌ای به متوکل نگاشت و در آن گفت: اگر به حرمین نیاز داری، علی بن محمد علیه السلام را از آنها بیرون ران که او مردم را به خود می‌خواند وعده بسیاری با او بیعت کرده‌اند: بریحه نامه‌های پیاپی در این باره به متوکل نوشت. شیخ مفید در ارشاد گوید: انگیزه حرکت ابوالحسن علیه السلام به مدینه آن بود که عبدالله بن محمد در شهر مدینه به عنوان متصدی جنگ و امامت جماعت برگزیده شد. وی از آن حضرت نزد متوکل بدگویی می‌کرد و اندیشه آزار و اذیت امام را در سر داشت. لذا چون ابوالحسن از بدگویی عبدالله بن محمد در نزد متوکل آگاه شد، نامه‌ای به خلیفه نوشت و در آن از دروغ بافی‌های عبدالله بن محمد یاد کرد. متوکل دستور داد تا پاسخ نامه آن حضرت را بنویسد و او را به آوردن به سامرا دعوت کنند و دستور داد که در گفتار و کردار به خوبی با آن حضرت رفتار کنند. چون نامه به دست ابوالحسن علیه السلام رسید، آماده سفر شد و یحیی بن هرثمه نیز آن حضرت را همراهی کرد. مسعودی گوید: بریحه نیز برای مشایعت امام علیه السلام آمد. چون به قسمتی از راه رسیدند بریحه به آن حضرت گفت: من خوب می‌دانم که تو آگاهی که علت بردن تو از مدینه به بغداد به خاطر من است و سوگندهای استوار و مؤکد یاد می‌کنم که اگر از من به امیرمؤمنان با یکی از خواص او شکایت بری نخلستان تو را ویران می‌کنم و دوستداران و هواخواهانت را می‌کشم و چشمه‌های کشتزارت را خشک می‌کنم و چنین و چنان می‌کنم. پس ابوالحسن علیه السلام در پاسخ او فرمود: نزدیک‌ترین شکایت من از تو، شب پیش در پیشگاه الهی بود. و من چنان نیستم که شکایت تو پیش خدا برم و آنگاه از او به بندگانش متوجه شوم و از تو پیش آنان شکوه کنم. بریحه با شنیدن این سخن بر پای امام هادی علیه السلام فرو افتاد و زاری کرد و از آن حضرت طلب بخشش کرد. امام هم به او فرمود: من از تو درگذشتم، و از آنجا حرکت کرد تا به بغداد رسید. مسعودی گوید: اسحاق بن ابراهیم و همه امیران به استقبال آن حضرت آمدند. سبط بن جوزی می‌نویسد: یحیی گفت: چون به بغداد وارد شدم ابتدا به دیدار اسحاق بن ابراهیم طاهری، والی بغداد، رفتم . اسحاق به من گفت: ای یحیی! این مرد، زاده رسول خدا صلی الله علیه و آله است و متوکل را هم تو خوب می‌شناسی اگر وی را بر ضد علی بن محمد بشورانی او را می‌کشد و آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز قیامت خصم تو خواهد بود. من در پاسخش گفتم: به خدا قسم از او جز کردار نیک و زیبا ندیدم . سپس به سوی "سُرَّ مَن رَای"(1) رفتم و در آغاز با وصیف ترکی ملاقات کرده او را از آمدن علی بن محمد آگاه ساختم . وصیف به من گفت: به خدا سوگند اگر یک موی از سر آن امام کم شود آن را جز از تو نخواهم. من از سخن او در شگفت شدم و چگونه سخن او با قول اسحاق یکی بود. چون نزد متوکل رفتم از من درباره علی بن محمد پرسید: من نیز از خوش طینتی و سلامت طریقت و ورع و زهد وی به او گزارش دادم و گفتم: خانه‌اش را در مدینه نیز بازرسی کردم و جز قرآن و کتاب‌های علمی در آن نیافتم و مردم مدینه بر او نگران بودند، پس متوکل آن حضرت را مورد اکرام قرار داد و جایزه‌ای نیکو به وی اعطا کرد. مسعودی نوشته است: چون امام هادی علیه السلام به سُرَّمَن رَای، رفت همه اصحاب و یاران متوکل او را استقبال کردند. حتی متوکل نیز به نزد حضرت رفت و او را مورد اکرام و تعظیم قرار داد. سپس امام علیه السلام از آنجا به خانه‌ای که برایش مهیا کرده بودند رفت. شیخ مفید گوید: یحیی بن هرثمه در رکاب آن حضرت روان شد تا به سر من رای رسید. چون بدانجا رسید، متوکل خود را از آن حضرت یک روز پنهان کرد. امام نیز در جایی معروف به خان صعالیک ماند و سپس متوکل دستور داد تا خانه‌ای به آن حضرت اختصاص دهند. آنگاه امام به آن خانه رخت کشید. ابوالحسن علیه السلام در طول اقامتش در "سُرَّ مَن رَای" ، ظاهرا مورد اکرام قرار داشت اما متوکل همواره در اندیشه طرح حیله‌ای برای از بین بردن آن امام بود ولی توفیق نمی‌یافت.

سال تبعید به سامرا

نسبت به سال احضار امام هادی علیه السلام به "سامرا" در بین مورخان اختلاف وجود دارد برخی از منابع زمان احضار حضرت را، سال 243 ذکر کرده‌اند و(ابن صبّاغ مالکی) بر این نظریه تصریح دارند. آنچه می‌توان به عنوان مؤید این نظریه ذکر کرد تاریخی است که در بعضی از منابع مانند "الارشاد"، "کشف الغُمَّه" و"فصول المُهِمه" در ذیل نامه متوکل به امام علیه السلام ثبت شده است. به احتمال قوی مستند "ابن صباغ" هم همین نامه است. بنابر این قول، مدت امامت امام هادی علیه السلام در "سامرا" تا زمان شهادتش حدود یازده سال است. ولی منابع، بیشتر مدت اقامت امام هادی علیه السلام در "سامرا" را بیست یا بیست و اندی سال نوشته‌اند و با توجه به این که زمان شهادتش به اتفاق مورخان، سال 254 هـ بوده است. سال تبعید 243 خواهد بود. آنچه می‌توان در تقویت این قول آورد دو مطلب است:

1- شیخ کلینی نامه متوکل به امام علیه السلام را بدون ذکر تاریخ آن آورده است و تنها در سند نامه به تاریخ 243به عنوان زمانی که راوی، نسخه‌ای از نامه یاد شده را از "یحیی بن هرثمه" گرفته اشاره کرده می‌نویسد: محمدبن یحیی از برخی اصحاب نقل کرده است که گفت: من نسخه‌ای از نامه متوکل به ابوالحسن ثالث علیه السلام را در سال 243 از "یحیی بن هرثمه" به دست آوردم . بنا بر این نقل، سال 243 زمان دستیابی به نامه متوکل بوده نه زمان نوشته شدن آن برای امام علیه السلام و ظاهرا مستند شیخ مفید "اربلی" و "ابن صباغ مالکی" مبنی بر آن که زمان امامت امام علیه السلام در سامرا حدود یازده سال بوده است همان تاریخی که در پایان نامه متوکل بوده ذکر کرده‌اند .

2- توجه به موقعیت خاص امام هادی علیه السلام و دشمنی و کینه ورزی متوکل نسبت به علویان به ویژه آن حضرت، این نظریه را تایید می‌کند. سال 243 همزمان با یازدهمین سال حکومت متوکل است. و از دید سیاسی بسیار بعید به نظر می‌رسد که متوکل، این دشمن سرسخت خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله که در سال 236هـ ق مرقد مطهر و بارگاه ملکوتی امام حسین علیه السلام را به صرف آن که الهام بخش آزاد گان و سمبل مبارزه با ستم بود ویران ساخت یازده سال از فعالیت‌ها و تلاش‌های گسترده پیشوای دهم علیه السلام که وجودش مایه امید و حرکت انقلابیون و محضرش سرچشمه زلال علوم و معارف اسلامی بود غافل باشد. در حالی که سال 234 مطابق با دومین سال زمامداری متوکل است و این مدت برای تحت نظر گرفتن فعالیت‌های امام و ارزیابی اوضاع سیاسی و چگونگی برخورد با آن حضرت طبیعی است. امام هادی علیه السلام سه روز پیش از دریافت نامه متوکل همراه فرزند خرد سالش امام حسن علیه السلام و دیگر اعضای خانواده به اتفاق "یحیی بن هرثمه" مدینه را به مقصد "سامرا" ترک کرد. در بین راه، حوادثی رخ داد و کراماتی از آن حضرت سر زد در تاریخ ثبت است که برخی از آنها را به اختصار یادآور می‌شویم :

"یحیی بن هرثمه" می‌گوید: در بین راه دچار تشنگی شدیم به گونه‌ای که خود و چارپاهایمان در معرض نابودی قرار گرفتیم در این هنگام به دشت سرسبزی رسیدیم که درخت‌ها و چشمه‌های فراوانی داشت، بدون آن که انسانی در آنجا باشد. خود و چارپاهایمان را سیرآب کردیم و تا هنگام عصر به استراحت پرداختیم . سپس آنچه می‌توانستیم آب برداشتیم و به راه خود ادامه دادیم پس از آن که مقداری راه رفتیم متوجه شدیم که یکی از خدمتکاران، کوزه نقره‌ای خود را جا گذاشته است. بدانجا بازگشتم، ولی وقتی به آن سرزمین رسیدم جز خشکی چیزی ندیدم و از آن همه سرسبزی و خرمی و چشمه‌های آب اثری نبود. کوزه را برداشتم و به سوی کاروان بازگشتم و به کسی چیزی نگفتم . وقتی خدمت امام علیه السلام رسیدم تبسمی کرد و چیزی نگفت جز آن که از کوزه پرسید و من خبر دادم که آن را پیدا کردم .

"یحیی بن هرثمه" می‌گوید: به دستور متوکل برای احضار علی بن محمد علیه السلام عراق را به مقصد حجاز ترک کردم . در میان یاران من یکی از رهبران خوارج وجود داشت و نیز کاتبی بود که اظهار تشیع می‌کرد. من نیز بر آیین "حشویه" بودم. فرد خارجی و کاتب درباره مسائل اعتقادی با هم مناظره می‌کردند و من برای گذراندن سفر به مناظره آنان گوشی می‌دادم . چون به نیمه راه رسیدیم مرد خارجی به کاتب گفت: مگر این سخن مولایتان علی بن ابیطالب نیست که هیچ قطعه‌ای از زمین نیست مگر آن که قبری است، و یا قبری خواهد شد؟ اینک بدین خاک بنگر، کجاست آن که که در اینجا بمیرد، تا خدا آن را قبر قرار دهد؟ به کاتب گفتم: آیا این سخن شماست؟ گفت: آری، گفتم: مرد خارجی راست می‌گوید چه کسی در این بیابان وسیع خواهد مُرد تا خداوند آن را پر از قبر نماید؟ و ساعتی بر این گفتار خندیدیم، به گونه‌ای که کاتب شرمنده و خوار شد. هنگامی که وارد مدینه شدیم نزد "علی بن محمد" رفته نامه متوکل را به او تسلیم کردیم. امام علیه السلام نامه را خواند و فرمود: فرود بیایید از طرف من مانعی برای این سفر نیست . چون فردا نزد او رفتیم، با آن که فصل تموز-تابستان- و هوا در نهایت گرمی بود امام علیه السلام خیاطی را مامور کرد تا به کمک گروه دیگری از خیاطان برای او و خدمتکارانش از پارچه‌های ضخیم، "خفتان"0(2) بدوزند و تا فردا صبح تحویل دهند. من از این سفارش امام علیه السلام شگفت زده شدم و با خود گفتم: در فصل تموز و گرمای شدید حجاز و در حالی که فاصله بین حجاز و عراق ده روز راه است، این لباس‌ها را به چه منظور تهیه می‌کند! این مردی است که سفر نکرده و فکر می‌کند که در هر سفری انسان نیازمند چنین لباس‌هایی است، و شگفت از شیعیان است که با این درک، چگونه او را امام خود می‌پندارند! چون زمان حرکت فرارسید امام علیه السلام به خدمتکارانش دستور داد که لباس گرم همراه خود بردارند. تعجب من بیشتر شد و با خود گفتم: او می‌پندارد که در بین راه زمستان به سراغ ما خواهد آمد که این چنین دستور می‌دهد. از مدینه خارج شدیم . هنگامی که به جایگاه مناظره رسیدیم ناگهان ابر تیره‌ای پدیدار شد و رعد و برق آغاز گشت. و چون بر بالای سر ما قرار گرفت تگرگ‌های درشتی مانند سنگ به سر ما ریخت. امام علیه السلام و خدمتکارانش "خفتان" را برخود پیچیده و لباس‌های گرم را پوشیدند به من و"کاتب" نیز لباس گرم داد. بر اثر بارش این تگرگ هشتاد نفر از یاران من به قتل رسیدند . ابر از روی ما گذشت و گرما به حالت نخست بازگشت. امام علیه السلام به من فرمود: ای یحیی! به بازماندگان یارانت دستور ده مُردگان را دفن کنند خداوند بیابان‌ها را این چنین پر از قبر می‌کند. من خود را از اسب به زمین انداختم و رکاب و پای آن حضرت را بوسیدم و گفتم: شهادت می‌دهم که جز "الله" معبودی نیست و محمد بنده و فرستاده او است و شما جانشینان خدا در زمین هستید، من تاکنون کافر بودم، ولی هم اکنون به دست شما اسلام آوردم . از آن لحظه تشیع را برگزیدم و در خدمت امام علیه السلام بودم تا زمانی که درگذشت.

امام علیه السلام در ادامه راه خود، به "بغداد" رسید، "اسحاق بن ابراهیم" والی بغداد با آگاهی از خبر ورود امام علیه‌ا‌لسلام به بغداد، با فرماندهان و رجال مملکتی به استقبال آن حضرت آمد. "خضر بن محمد بزاز" می‌گوید: برای انجام کاری از خانه بیرون رفتم و چون به "پل" رسیدم جمعیت انبوهی را دیدم که در نقطه‌ای جمع شده می‌گویند: "ابن الرضا علیه السلام از مدینه آمده است" سپس آن حضرت را دیدم که از "پل" عبور کرد و در حالی که جمعیت پیشاپیش و پشت سر او در حرکت بودند وارد خانه "خزیمه بن حازم" شد. "اسحاق بن ابراهیم" در گفتگوی با "یحیی بن هرثمه" سفارش امام علیه السلام را به وی کرد و گفت: این مرد، فرزند رسول خداست، و متوکل نیز کسی است که تو می‌دانی و بهتر می‌شناسی، بنابراین چنانچه متوکل را بر کشتن او ترغیب کنی بدون شک رسول خدا دشمن تو خواهد بود. یحیی در پاسخ گفت: سوگند به خدا جز خوبی چیزی دیگری از او سراغ ندارم.

نکاتی چند :

الف- امام علیه السلام با رفتار و منش الهی‌اش و نیز ارائه پاره‌ای کرامات، "یحیی بن هرثمه" فرمانده اعزامی متوکل را که ابتدا در راه اجرای ماموریت خود آن همه سرسرختی و قاطعیت نشان داد " آنچنان دگرگون ساخت که از راه باطل خود بازگشت و شیفته و ارادتمند آن حضرت شد."

ب- نکته مهم و درخور توجه، خط مشی عملی امام علیه السلام در برابر مامور ویژه متوکل، که در طول سفر است بدون شک یکی از ماموریت‌های مهم "یحیی بن هرثمه" گزارش چگونگی برخورد امام علیه السلام با نامه و خواسته متوکل همچنین رفتار و حرکات آن حضرت با ماموران حکومتی و افراد مختلف دیگر در طول سفر بود. و این مطلب در اظهار نظر "اسحاق بن ابراهیم" در برخورد با "یحیی بن هرثمه" کاملا نمودار است. ولی امام علیه‌السلام سیاست مبارزه منفی خود را آنچنان حساب شده و با دقت دنبال کرد که نه تنها بهانه‌ای به دست دشمن نداد، بلکه به گونه‌ای رفتار کرد که پیک ویژه متوکل اعتراف نمود که جز نیکی چیزی از آن حضرت ندیده است.

ج- "یحیی بن هرثمه" هر چند در مدینه و در رویارویی با آن همه شور و احساسات مردمی در حمایت از پیشوایان، به میزان نفوذ امامان علیه السلام در دل توده‌های مردم و برخورداری آنان از این پایگاه قوی پی برد، ولی شاید فکر می‌کرد این محبوبیت تنها در مدینه است و چون امام علیه السلام پا به خارج "مدینه" نهد کسی او را نمی‌شناسد. ورود امام علیه السلام به "بغداد" و استقبال والی این شهر - که به طور طبیعی به مقتضای منصبی که داشت از چهره‌های نزدیک و مورد اعتماد متوکل به شمار می‌آمد - از آن حضرت و نیز سخنان او با "یحیی بن هرثمه" درباره امام علیه السلام و همچنین استقبال توده‌های مردم بغداد از امام علیه السلام و اجتماعشان گرد شمع وجودش و فریاد عارفانه ارادتمندان "قَدِمَ ابنُ الرضا مِن المَدینَه" ابن الرضا از مدینه تشریف آورده است و... فرصت و موقعیتی بود که فرمانده نظامی حکومت؛ در باورهای نادرست خود تجدید نظر کند و این بار، امام علیه‌السلام را نه از زبان متوکل و درباریان بلکه از زبان توده مردم علاقه‌مند به اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندنش بشناسد، آن هم مردمی که در "بغداد" پایتخت دوم حکومت عباسیان زندگی می‌کردند.

زیر نویس:

1- نام قدیمی و اصلی شهر سامرا، به معنای "جایی که هرکس ببیند به وجد می آید"

2- نوعی لباس ضخیم که در جنگ می پوشند

منبع:

 پایگاه امام هادی علیه السلام 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید جعفر یوسفی ( شنبه 87/4/15 :: ساعت 12:53 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

غدیر نقطه ای برای نمایش ولایت
رئیس جمهور روحانی
آخر الزمان و عقلانیت انسان ها
شعری از محمدعلی بهمنی
اس ام اس های عاشورایی
دوراهی
عوامل بصیرت زا از کلام رهبر
امتیازات ویژه خداوند برای روزه داران خوش اخلاق
روزه را به بهانه گرما ترک نکنیم !!
می دانید چرا کسی سطل آشغال آتش نمی زند!
همسرداری آیه الله بهجت
ولی عصر در کلام آیه الله بهجت
ماجرای نماز شب آیت الله بهاءالدینی
وصیه های ایت الله قاضی به شاگردانشان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 93
>> بازدید دیروز: 173
>> مجموع بازدیدها: 714660
» درباره من

دل نوشته
سید جعفر یوسفی
سلام دوستان عزیز، از اینکه به کلبه کوچک ما هم سر می زنید ممنونم. سید جعفر یوسفی هستم درسال1363 در خطه مقدس مشهد به دنیاآمدم و هم اکنون طلبه حوزه علمیه قم می باشم . کارم تحصیل علم است و به این افتخار می کنم . به فکر این بودم که وبلاگی را راه اندازی کنم و در حد وسع خود ،مطالبی را در آن گردآوری نمایم و اکنون بحمد الله به این خواسته دست یافتم. امیدوارم این کار را ادامه دهم و سختی های کار مرا از ادامه دادن این روند منصرف نگرداند.

» پیوندهای روزانه

اخبار روز [81]
[آرشیو(1)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
قرآن شناسی[9] . ولایت فقیه[7] . آیت الله مصباح[7] . حجاب[5] . قرآن[5] . قاعده[4] . مقبوله عمر بن حنظله[4] . وجود ذهنی[4] . شبهات[4] . اوصاف قرآن[4] . ایران[4] . حضرت زهرا[4] . دین[4] . زیبایی حجاب[4] . آیت الله مصباح یزدی[4] . امام خمینی[4] . انقلاب اسلامی[4] . امامزادگان[3] . امام رضا ع[3] . برنامه[3] . سبک زندگی[3] . خدا[3] . خلاصه قرآن شناسی[3] . تقوا[3] . انسان[3] . عبودیت[3] . سبک زندگی معنوی امام رضا ع[3] . شعائر الهی[3] . وحی[3] . هدف خلقت[3] . قاعده الواحد[3] . فقه[3] . عناوین قرآن[2] . فلسفه[2] . عبادت[2] . مزایا[2] . معشوق[2] . منزلت عقل[2] . نقش نماز[2] . هندسه معرفت دینی[2] . معدومات[2] . معرفت دینی[2] . کتاب[2] . هدف[2] . عاشق[2] . عشق به خدا[2] . عفاف[2] . عفت[2] . سبک زندگی معنوی[2] . سید صدرالدین دشتکی[2] . صدق[2] . عقلانیت[2] . غرب[2] . حقوق[2] . دستاوردها[2] . دشتکی[2] . اشکالات[2] . اعجاز قرآن[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله جوادی[2] . آیت الله جوادی آملی[2] . استقراء[2] . استقرای تام . استقرای ناقص . اسعد العجم . اسلام ناب . اشتراوس . آیت الله ریشهری . آیت الله قاضی- موعظه- عمل- دستورالعمل- شاگرد . آیت الله قرهی . آیت الله لاریجانی . 4 عمل پر محتوا . iran . qoran . آثار . آخرالزمان . آرامش . آرامش جامعه . آزدای . آشغال- هاشمی- آیت الله- ازدحام- حادثه- ده نمکی- حرف حساب . آیت الله . آیت الله آملی لاریجانی . آیت الله بهاء الدینی- نماز شب- شهید صیاد شیرازی- آیت الله صدیقی . آیه 146 اعراف . آیه 21 . آیه 39 یونس . اباالحسن . ابناء فارس . اتمام حجت . اثبات اعجاز قرآن . احیای معنویت . ادراک عقلی . ادله . ادله قاعده . ارزش انسان . ارسطو . اس ام اس . اس ام اس های عاشورایی . آیت الله بهجت- امام عصر عج- آیت الله جوادی- مردم قم . انتخابات . انقلاب اسلامی ایران . انقلاب عرفانی . اهل الفارس . اهل بیت . اوصاف . الاسلام . الحکومة . النظام . الواحد . امام باقر . امام رضا علیه السلام . امام علی علیه السلام . برنامه عبادی . برهان . بصیرت-رهبری-بصیرت زا-شبهه ها-عمار . بلاغ . بمب گذاری . بندگی . بیابان زدایی . پاشیدن بذر . پاکدامنی . پست مدرنیسم . پیام امام خمینی . پیام رهبری . پیام، زندگی . پیامدهای معرفتی . پیامک . پیامک دهه فجر . تب . تب بر . تحدی . تربیت . تعظیم . تقسیم بندی محتوایی . دعای نور . دفاع مقدس . دلالت . دلنوشته . دلیل عقلی . دهه فجر . دیدگاه ها . دستاوردهای راهبردی . خشنودی خدا . سبک زندگی امام رضا . زیبایی زن . دین- تحیر- رفع تحیر- دو راهی- جاده- زندگی- دنیا- آخرت . دین داری . رئیس جمهور روحانی، روحانی، رئیس جمهور، سفر، نیویورک، آمریکا، ره . راز اعجاز قرآن . راز عربی بودن . رَجُلٌ مِن أهلِ قُم . رهبری . روایة النبی ص . روزه- گرما- ثواب . روزه-اخلاق نیکو . ریشه ها . رکن . زن . زندگی . زیبایی . حقوق شهروندی . حقیقت نماز . حکم ایجابی . حکومت . حکومت اسلامی . حکومت مهدی ع . حکیم . خارق العاده . خاطرات . خبرگان . خلاصه مقاله . درس اخلاق . درس نامه . حضرت زهرا س . حفظ نظام . حق . حق الیقین . حق شهروندی . توصیه . توصیه های قرآنی . تولیدات داخلی . جامعه . جهاد کشاورزی . چشم انداز . چشم به راه . بالغه . بحران فکری . حجاب به زن زیبایی می دهد . حجاب زن . حجاب و آزادی . حجت الاسلام دکتر رضوانی . حدیث کساء . غربشناسی . غصب حق . فارابی . فاطمه . فاطمیه . فراتر از زمان . فرج . فرقان . عقلانیت، آخرالزمان، مسئولین، تهمت، اقتصاد، تولید داخلی، دشمن . عقول کامله . علامه مصباح یزدی . علم . علوم انسانی . علی . عناوین . قرآنی . قلمرو دین . قواعد فقهیه . لاریجانی . مازندران . مباحث بنیادی . مبارک . مبنا . مبنای قاعده . مبین . مثانی . محافظ . محافظت . محبت . محبت، محبت الهی، علامه طباطبایی، عشق . محرم . مد . مد حجاب . مدرنیته . مردم قم . صدق قاعده . شریعت . شان عقل . عقل . عاشورا . عشق . شعر . شعر عاشورایی . شناور . شهید چمران . شهید صفار هرندی . شهید مطهری . شهید نیک نژاد . شوهرداری . شکم . صادر اول . صحف . سپاه . ستایش آمیز . سخنان رهبری . سعد و نحس بودن ایام . سلام . سلامت جسم . سلامت روح . سلمان . سلوک . سهرو حسن . سوره عمران . سیاست گذاری . کعبه . معرفت شناسی . ویژگی ها . ویژگی های دنیا . ویژگی های نماز . یوسف . ههدف . واژگان . وجدان بشری . وجوب حفظ نظام . وقار . ولایت . نقل . نماز . نماز کلید گشایش . نکته . هستی شناسی . همسرداری- رسول خدا ص- رفتار نیک با همسر- زن- امیرالمومنین ع . هندسه . منطق . مهیمن . موشک . میرزا مهدی آشتیانی . نزول تدریجی . نزول قرآن . نسبی گرایی . نظرات آیت الله مصباح . نظرات علامه طباطبایی . مفاتیح الجنان . مفهوم . مقام معظم رهبری . مقبوله . مقبوله عمر به حنظله . من حاز ملک . منابع طبیعی . منافقین . منرلت عقل . مشرق زمین . قاعده فقهیه . قاعده من حاز ملک . قانون جزایی . قانون مدنی . فلسفه اسلامی . فلسفه سیاسی اسلامی .
» آرشیو مطالب
فروردین 1386
اردیبهشت 1387
خرداد ماه 1387
تیر ماه 1387
مرداد ماه 1387
شهریور ماه 1387
مهرماه 1387
آبان ماه 1387
آذر ماه 1387
بهمن ماه1387
فروردین 1388
خرداد 1388
تیر ماه 1388
فروردین 90
فروردین 92
خرداد 92

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی)
شین مثل شعور
پاسدار و عاشق ولایت
قل هوالله احد
نظرمن
جاده های مه آلود
قیدار شهر جد پیامبراسلام
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سجاده ای پر از یاس
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
اسپایکا
لیلی و مجنون
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
رقص خون
****شهرستان بجنورد****
مشاور

قرآن
دینی
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
بصیرت مطهر
عشق مشعلدار
►▌ رنگارنگ ▌ ◄
.: شهر عشق :.
هواداران بیرجندی دکتر قالیباف
تراوشات یک ذهن زیبا
نقدونظر
بوی سیب BOUYE SIB
بادصبا
دوستدار علمدار
ابـــــــــــرار
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
خدایا،عاقلی مودبم فرما
مرام و معرفت
(بنفشه ی صحرا)
پرستوی مهاجر
:: امـــید وصـــل ::
علمدار بصیر
اواز قطره
تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل
مهاجر
موعود
خوزستان مظهر شجاعت وفداکاری ملت ایران است
به یاد تنهاترین سردار-امام حسن مجتبی علیه السلام
طوبای محبت
اخلاق ، روان شناسی ، عقاید
گنجگاه
روان شناسی * 心理学 * psychology
مهربونی
دل نوشته های یک دیلامی
---پــــــلاک عاشــــقی مـــــــن---
منتظران مهدی(عج)
http://saman1348.blogfa.com/
*(حرفهای نگفته)*
پایگاه شهیددکترچمران-چریان
گل گشت
عدالت جویان نسل بیدار
صل الله علی الباکین علی الحسین
شریعت پاینده
قرارمون تو آسمون
صدای مردم نی ریز
فریضه برتر
قوطی عطار
فاو.سرزمین رهایی
Chamran University Accounting Association
مقاله های تربیتی
جهت یاب!
زازران
انتخابات 92 و انتخاب گزینه اصلح
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه
سجاده ای پر از یاس
یوسف فاطمه
مجاورِ آقا
پیامبر اعظم
آسمان آبی
جمهوریت
طب مذهبی دکتر رحمت سخنی
آریایی
علوم قرآنی
خاکیان ناسپاس
تنها امید
دعا و نیایش (بر محمد و آل محمد صلوات)
عاشق
حزب اللهی مدرنیته
درد و دل های یک خبرنگار
ترنم باران بهاران ( نظرآباد )
دکتر خسرو پناه
بنیاد حکمت اسلامی صدرا
دکتر عصام العماد
موسسه تحقیقاتی اسراء
پایگاه علمی فرهنگی تجلی اعظم
معنای زندگی
جوادقدرتی..خوش آمدید..javadghodrati..بفرماییدچایی..نظریادت نره..
وفا
شب مهتابی
دل نوشته های من
همه چی
ابن یاسین

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان















» طراح قالب