فکر نمی کنم انسانی باشد که با شنیدن یک واقعه طبیعی، در بهت و حیرت فرو نرفته و اعتقادش به وجود نظم در کارگاه هستی چند برابر نشود؛ اما باورتان می شود گیاهانی که همیشه بی سروصدا در اطراف ما رشد می کنند و بزرگ می شوند و بسیاری از ما کوچکترین توجهی هم به آنها نداریم ، از خود ما باهوش تر باشند؟
هر چند وجود هوش در گیاهان دقیقا مطابق تعریفی نیست که برای هوش انسان بیان می شود اما شاید بتوان گفت شیوه مقابله و برخورد با عوامل محیطی و عملکرد از طریق ژنها، قرنهاست که از گیاهی به گیاه دیگر منتقل شده است.
ویژگی های منحصر به فرد گیاهان بشر را وا می دارد تا گیاهان را واجد هوشی اعجاب برانگیزتر از هوش انسانی بدانند. محققان هر چه در تحقیقات خود بیشتر پیش می روند در این زمینه ها با شگفتی های باورنکردنی تری مواجه می شوند؛ اما هنوز هم بر سر این که باید اسم این قابلیت گیاهان را برقراری ارتباط موثر و مفید با محیط چه گذاشت متفق القول نیستند، اما دکتر طباطبایی ، عضو هیات علمی دانشگاه تهران می گوید این چیزی جز هوش نمی تواند باشد.
گیاهان نیز مثل جانوران از سیر تکاملی خاص گذر کرده و طی قرنها تغییراتی را در اندام و سازوکار خود دیده اند. شاید باورتان نشود اما بسیاری از جنبه های تکامل گیاهان حتی از حیوانات هم پیچیده تر است؛ هرچند گیاهان از نظر تکلم ، حرکت و عکس العمل سریع و برخی مکانیسم های دیگر از حیوانات عقب تر هستند، ولی از لحاظ ترکیبات و فرآیندهای شیمیایی مثل تولید موادی که خاصیت دارویی دارند و ترکیبات ثانویه نامیده می شوند از جانوران بسیار پیچیده تر عمل می کنند.
نکته جالب این که با وجود سیستم عصبی در جانوران فرآیند تصمیم گیری در جانوران توجیه مشخص و بارزی دارد. دانشمندان علوم گیاهی به اجماعی در ارتباط با منشا عکس العمل های گیاهان و بذرهایشان به شرایط محیطی نرسیده اند و این موضوع به معمای پیچیده ای برای گیاه شناسان تبدیل شده و مکانیسم تصمیم هایی که گیاه می گیرد هنوز بدرستی تشخیص داده نشده است ، به عنوان مثال هنوز کاملا معلوم نیست که یک گیاه چگونه حضور یک گیاه متخاصم را کنار خود احساس می کند و برای پیروز شدن در رقابت با آن از خود مواد سمی ترشح می کند تا رشد گیاه مجاور را کم کند. گیاهان می توانند خود را با شرایط اقلیمی که هنوز نیامده است ، وفق دهند.
آنها هواشناس های خوبی هستند. بخوبی می دانند که چه موقع باید جوانه بزنند و چه موقع گل بدهند و چه موقع دانه های خود را پراکنده کنند و دانه ها می دانند چگونه خود را به نقطه مساعد و مناسب برای جوانه زدن برسانند.
عوامل اقلیمی و خاکی متعددی بر سازوکارهای گیاهان و تعیین محل سکونت آنها نقش دارند؛ ولی چه کسی می داند که گیاه این معادله چند مجهولی را چگونه حل می کند تا در یک شرایط خاصی یک واکنش را انجام بدهد یا نه و اگر انجام می دهد با چه شدت و سرعتی؟ چگونه یک گیاه خود را با شرایط اطراف خود سازگار می کند؟ بعضی متخصصان این واکنش های گیاهان را به هوش گیاهی تعبیر می کنند و گیاهان را واجد چنین هوشی می دانند.
اما سوال این است که گیاهان دارای چه بخشهایی از هوش هستند؟ «توانایی آموختن از راه تجربه» یکی از مشخصه های هوش است که هیلگارد به آن اشاره کرده است و در گیاهان بسیار دیده می شود.
هر گیاه از یک تجربه تلویحی چند هزار ساله برای شناخت محیط اطراف خود چه اقلیم و چه خاک برخوردار است. گندم بهتر از هر کس می داند که پس از جوانه زنی و رشد اولیه در پاییز باید به انتظار سرمای سخت زمستان باشد و هفته ها پیش از رسیدن فصل سرما خود را برای مقابله با آن آماده می کند و همین طور نیک می داند که باید پیش از فرارسیدن فصل خشک و گرم تابستان دوره رشد خود را تمام کند و جهت بقای نسل به میزان مناسب بذر که تحمل شرایط سخت را دارد تولید کند.
سازگاری گیاهان هر منطقه خود گویای این نکته است که این گیاه براساس تجربه های تاریخی دریافته که برای سازگاری با محیط باید از چه ویژگی های ژنتیکی و فنوتیپی و چه خصوصیاتی برخوردار باشد.
دکتر محمد طباطبایی عضو هیات علمی دانشگاه تهران در این ارتباط می گوید: «گیاهان خیلی هم از ما باهوش ترند، چرا که آنها از تجربیات پیشینیان خود برای سازگاری با محیط استفاده می کنند و در هر شرایطی که تطابق پیدا کرده اند، بهترین استفاده را از محیط می کنند. آنها ضعف خود یعنی قدرت حرکت کمتر را با سازگاری بیشتر با شرایط موجود پوشش داده اند. پیشنهادی که همه روان شناسان به ما انسان ها می کنند، ولی کو گوش شنوا!
شاید شما هم شنیده باشید که می گویند آدم هوشمند کسی نیست که از همه چیز بهره مند است ، بلکه کسی است که از دارایی های موجود بهترین استفاده را می کند و خود را با شرایط محیط سازگار می کند؛ کاری که گیاهان استاد آن هستند. در سخت ترین شرایط بیابان و باتلاق و شوره زارها می توانند خود را سازگار کنند.
اگر چه مکانیسم های فیزیولوژیک و ژنتیکی فرآیندهای سازگاری و مقاومت گیاهان به شرایط بد محیطی تا حد زیادی شناخته شده است ، اما مساله مهمی که ذهن گیاه شناسان و اکولوژیست ها را به خود مشغول کرده است وجود چنین قابلیت های پیچیده ای در ساختاری به ظاهر ساده است و این از نشانه های عظمت خلقت است.»
مثالهای بسیاری در ارتباط با هوش و قدرت تصمیم گیری اعجاز برانگیز در گیاهان وجود دارد. مثل اللوپاتی ، زمین گرایی ریشه و رشد هوایی ساقه ، گل دهی و خواب زمستانه گیاه و جوانه زنی بذر در زمان کاملا مشخص ، شکار حشرات توسط گیاهان گوشخوار، همزیستی با سایر موجودات مثل قارچ و باکتری ها اعم از باکتری های تثبیت کننده ازت و قدرت مقابله با بیماری های گیاهی ، مقابله با تنشهای محیطی مثل خشکی ، شوری و سرما و کسب مکانیسم های مقاومت در برابر آنها و از همه مهمتر تولید متابولیت (مواد) ثانویه به میزان مورد نیاز که بشر از این مواد به عنوان داروهای گیاهی بهره برداری می کند. مسلما چنین تخصص هایی از یک موجود دارای هوش انتظار می رود.
بسیاری از دانشمندان تحقیقاتی را شروع کرده اند که ثابت کنند گیاهان به موسیقی پاسخ می دهند. در واقع پیش فرض آنها این است که گیاهان دارای هوش موسیقیایی هستند.
شاید یک جانور مثل خفاش یا کرم خاکی بتواند بخش عمده ای از دوره زندگی خود را در شرایط بدون نور بگذراند، ولی هیچ گیاهی بدون نور نمی تواند رشد کند، از این رو از لحاظ هوش بصری از برخی جانوران جلوترند و بیش از همه جانوران کیفیت نور را تشخیص می دهند.
خود فرایند فتوسنتز و روابط آن با عوامل محیطی و فیزلوژیک (درونی) با پیچیدگی های عظیمش نمودهای عجیبی از کنترل درونی از طریق یک سیستم با هوش است.
وقتی مسیر فرآیند فتوسنتز را در گیاهان موسوم به کراسولاسه (مثل آناناس و کاکتوس) که در شرایط بسیار خشک سازگار شده اند، مطالعه کنیم ، به یکی از عجیب ترین و تحسین برانگیزترین موفقیت های گیاهان در برابر شرایط سخت محیطی برمی خوریم.
این گیاهان به طریقی مسیر فتوسنتزی خود را تغییر داده اند که به بهترین نحو ممکن با شرایط خشک سازگار شده اند. در اینجا مجال شرح این سازگاری نیست؛ اما باید اعتراف کرد که اگر پیش از شناخت این فرآیند، باهوش ترین دانشمندان دنیا را کنار هم جمع می کردید که سیستمی برای فتوسنتز در شرایط خشک طراحی کنند، هرگز نمی توانستند راهکاری حتی شبیه این فرایند پیشنهاد کنند.
صد البته این مثال فقط یکی از هزاران مورد سازگاری است که گیاهان با محیط اطراف خود نشان داده اند و هوش و استعداد خود را برای زیستن بهتر و زندگی سالم تر به رخ کشیده اند.
دکتر طباطبایی می گوید: با مطالعه جامعه شناسی گیاهی به مثالهای بسیار جالبی از هوش گیاهی برمی خوریم. گونه هایی هستند که فقط در کنار هم می توانند زندگی کنند. یعنی حضور یکی حتما همراه با حضور دیگری است.
این گونه های همراه ، گویی حضور یکدیگر را درک می کنند و کنار هم بسیار بهتر و قوی تر رشد می کنند و برخی گونه های دیگر انگار با هم قهرند! مکانیسم های پراکنش بذرگیاهان در شرایط مختلف محیطی متفاوت است.
در شرایط سخت محیطی ، آنها بذر زیاد با پراکنش وسیع تولید می کنند تا شاید تعدادی از آنها بتوانند جان سالم به در ببرند و ادامه نسل ممکن باشد.
اگر بذرهای یک گونه بومی را که از یک گیاه مادری به دست آمده اند، در شرایط مطلوب جوانه زنی قرار دهیم ، به پدیده جالبی برمی خوریم. آنها هرگز همه با هم و در یک زمان جوانه نمی زنند.
تعدادی بلافاصله جوانه می زنند و بسیاری حتی تا چند ماه در همان شرایط (در حالی که از یک گیاه مادری زاده شده اند) باقی می مانند. این پدیده برای بقای نسل آنها و حفاظت از تنشهای احتمالی بسیار ضروری است. بسیاری از بذرهای گیاهان مناطق خشک برای جوانه زنی به باران فراوان نیازمندند تا مطمئن شوند که برای آینده آب کافی در اختیار دارند. در غیر این صورت جوانه نخواهند زد.
انگار پدرانشان به آنها وصیت کرده اند که گول باران های ضعیف را نخورند؛ چرا که برای آنها رطوبت لازم را تا انتهای دوره رشد تامین نمی کنند.
در نتیجه باران های ضعیف اگر چه برای جوانه زنی بذر رطوبت مناسب را تامین می کنند، ولی بذر ترجیح می دهد همچنان در خواب بماند و منتظر باران شدیدتری باشد. اما بشر با هوش گیاهان چه کرده است؟ اکثر قریب به اتفاق روشهای اصلاح نباتات برای آماده سازی گیاهان برای کشت و زرع در جهت زدودن سابقه تاریخی و تجربیات موجود در حافظه گیاهان و از بین بردن حساسیت آنها به شرایط محیطی بوده است. در واقع ، گیاهان امروزی زراعی گوش به فرمان انسانند و مانند برده ای عقل و درایت خود را پاک باخته اند.
آنها دیگر به طول روز حساس نیستند، دیگر برای جوانه زنی در زمان مناسب به خواب نمی روند، در نتیجه نمی توانند دوره زندگی خود را جوری تنظیم کنند که به سرما یا گرما برخورد نکنند و اگر از سوی انسان در تاریخ نامساعدی کشت شوند، از سرما یا گرما از بین می روند.
بذرهای گیاهان اهلی اگر نزدیک سطح خاک قرار نمی گرفتند، جوانه نمی زدند. آنها نور را می فهمیدند. اما گیاهان زراعی امروزی اصلا برای جوانه زنی کاری به نور ندارند و خیلی خرفت وار حتی در عمق دو متری هم جوانه می زنند و دستی دستی خود را از بین می برند.
بخش دانش و فناوری سایت تبیان