راز اینکه قرآن معجزه و فوق توان بشری است، چیست؟ برخی راز اعجاز قرآن را خارق العاده بودن آیات و سوره های قرآن می دانند. برخی هم متن قرآن را معجزه می دانند. و برخی عوامل خارج از متن را معجزه دانسته اند.
برخی از مستشرقان مدعی شده اند معجزه مال زمانی بود که بشر در خرافات و موهومات سپری می کرد، اما زمان پیامبر که عصر بلوغ فکری است دیگر نیازی به معجزه و خرق عادت نیست و پیامبر ص خودش با دلیل و برهان نبوت خودش را اثبات نموده است و آوردن کتاب در جامعه ای که به نوشتن بهایی نمی داده است خود بزرگترین معجزه بود. به عبارتی کتاب او معجزه نیست بلکه معجزه او کتاب است.
ارزیابی: آیات اول سوره های اسراء، تحریم و قمر به سه معجزه دیگر پیامبر اشاره دارند. و در بیان فرق قرآن با معجزه سایر انبیاء، توجیه یاد شده با آیات تحدی ناسازگار است. و همچنین خود آیات و روایات و تاریخ بر معجزه بودن قرآن شهادت می دهند.
اگر اعجاز قرآن صرفا در این باشد که با منطق و برهان سخن می گوید و در قالب کتاب ظهور کرده است، در مورد آیه قل لو اجتمعت الانس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله... چه می گویید؟ مگر معجزه بودن معنایی به جز ناتوانی بشر از هماورد دارد؟
این افراد معنای معجزه و هدف آن را نمی دانستند. معجزه در هر صورتی که باشد برای اثبات نبوت پیامبر و ارتباطش با خدا و عالم غیب می باشد.
آیات مورد بحث مستشرقان که می گویند پیامبر در در خواست معجزه برخی افراد پاسخ منفی داده این است که: معجزه برای اثبات نبوت است لذا امور محالی که قابلیت تحقق ندارند و یا طلب معجزه برای سرگرمی و ... با پاسخ منفی روبرو می شد علاوه بر اینکه به علت اینکه قرآن خودش معجزه روشنی است دیگر بهانه ای برای احدی باقی نمی گذارد؛ اما برخی از درخواست ها برای معجزه که با پاسخ منفی پیامبر مواجه شدند عبارتند از:
قائلان به صرف، اعجاز قرآن را در سلب قدرت و انگیزه و علم لازم برای هماورد آوردن می دانند که خداوند از بشر سلب کرده است. این نظر برخی از علمای شیعه و سنی است. البته قول به صرف دارای ابعاد مختلفی در کم و کیف است: برخی اعجاز قرآن را منحصر در صرف می دانند و برخی صرف را یکی از وجوه اعجاز قرآن می دانند و برخی به صرف در کل سوره ها قائلند و برخی در بخشی از سوره ها؛
قول به صرف نفی فصاحت و بلاغت قرآن نیست، بلکه مقصود آن است که این امتیازها به حدی نمی رسد که به سبب آن نتوان همانند آن را آورد. معتقدان به صرف در مقام استدلال، چهار گونه استدلال آورده اند:
ارزیابی: این استدلال درست نیست. 1. اختصاص دادن کلمه آیات به قرآن بی دلیل است. و آیات شامل کل عجزات پیامبران می شود. 2.اینکه مقصود از صرف در آیه همان صرف اصطلاحی باشد، درست نیست. زیرا صرف در آیه برگرداندن مخالفان از ایمان واثرپذیری از آن به عنوان یک عقوبت است. و صرف مصطلح اختصاص به متکبران ناحق ندارد. 3.برفرض بپذیریم مراد آیات قرآن و صرف مصطلح است، باز آیه بر این مطلب دلالت دارد که منصرف ساختن آن افراد از هماوردآوری قرآن به دلیل اتقان و اعجاز آیات آن است.
ارزیابی: در این آیه سلب علوم مورد نیاز برای هماوردآوری مطرح نشده، و تنها از در اختیار نبودن چنین علمی برای بشر سخن گفته شده است. علاوه بر این می توان آیه را به گونه ای تفسیر کرد که با ظاهرش سازگارتر باشد: آیه در صدد توبیخ مخالفان قران است که چرا بدون تفکر در آن، در موردش قضاوت می کنند! زیرا اگر مخالفان در این آیات تدبر می کردند خارق العاده بودن آن برایشان ثابت می شد. همچنین اگر به تاویل آیات دست می یافتند، آن را تکذیب نمی کردند.
اکثر قریب به اتفاق دانشمندان می گویند خود قرآن خارق العاده است. و عدم امکان هماوردی بخاطر معجزه بودن قالب و محتوای ان است. آیات و روایات و تاریخ بر این دیدگاه دلالت دارند.