این ادله در دو دسته قرار می گیرند:
این آیات که مردم را به مبارزه طلبیده، آوردن مثل قرآن را طلب کرده است و آیات تحدی نامیده می شوند.
ü تحدی به مثل قرآن: فالیاتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین؛
ü تحدی به ده سوره: ... قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات...؛
ü تحدی به یک سوره: ... قل فاتوا بسورة مثله...؛
برخی از آیات علاوه بر تحدی به قرآن به آورنده قرآن هم تحدی کرده اند: و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذا لارتاب المبطلون. که درس ناخوانده بودن پیامبر و عدم آگاهی او از معارف قرآن در این آیه ذکر شده است.
هماهنگی آیات قرآن دلیل بر از سوی خداوند بودن قرآن است: ... و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا...؛ که بین عدم هماهنگی آیات و از سوی خدا نبودن ملازمه برقرار شده است؛ اگر چه صریحا به هماورد دعوت نشده است اما تلویحا می توان از آن بدست آورد.
راز طلب هماوردی های متفاوت چیست؟ سیر تحدی از کل قرآن به ده سوره و سپس یک سوره بوده است. از سخت تر با آسان تر شروع کرده تا اعجازش بهتر بر کرسی نشیند. قرآن مجید سه بار با رعایت فاصله زمانی، انگیزه های مردم را به همانند آوری سوق داده و عجز آنان را از آوردن مثل قرآن ثابت کرده است.
این جواب مبتنی بر دو پیش فرض است: 1. مقصود از تحدی به کل قران باشد 2. ابلاغ آیات تحدی به همین ترتیب مطرح بوده باشد. اما اولی ثابت نیست زیرا در قران دو واژه قرآن و حدیث در معنای لغوی به کار برده شده است لذا ناظر به حجم خاصی نیست. و اما پیش فرض دوم هم باطل است زیرا مشهور این است که آیه سوره تحدی به یک سوره که یونس است قبل از سوره تحدی به ده سوره قرآن نازل شده است که سوره هود است. لذا پاسخ قبل متزلزل شده و مفسران در مقام توجیه بر امدند؛ برخی گفتند آیات تحدی در سوره هود مقدم بر سوره یونس نازل شده اند. یا پیامبر در مقام ابلاغ این دو سوره را بر خلاف ترتیب نزول تلاوت کرده است. برخی گفته اند تحدی به یک سوره مطلق و تحدی به ده سوره ناظر به ده سوره خاص و گروهی است.
اولا این سیر تحدی را قبول نداریم، ثانیا بر فرض بپذیریم: باید گفت که آیات سری اول در مورد منکرین قرآن نازل شده و آنها را به آوردن چنین کتابی دعوت کرده است. و بعد از ثابت شدن عجزشان از آنها خواسته یک سوره بیاورند، که در بردارنده همه خصوصیات قران باشد و بعد از ثبوت عجز، از آنها خواسته ده سوره بیاورند که هر یک در بر دارنده یک خصوصیت از قرآن باشند. و همه این تحدی ها دلالت بر این دارند که قرآن پشتوانه علمی بی نهایتی دارد. و این توجیه با آیه فاتوا بعشر سور مثله مفتریات؛ مطابقت دارد. زیرا اگر قرار بر این باشد که ضمیر مثله به سوره بخورد باید مثلها می بود لذا مفسران توجیهاتی ذکر کرده و کلماتی چون قدر و کل واحد منها مثله و ... در تقدیر گرفته اند. اولا این توجیهات خلاف ظاهر است.
سر مفرد آورده شدن مثل این است که بیان کند ضرورت ندارد که این ده سوره هر یک شبیه یک سوره قرآن باشد بلکه همینکه همه آنها شبیه یک سوره باشند، کافی است. و همچنین جمع آوردن کلمه مفتریات و توصیف این سوره به مفتریات دارای توجیه مناسبی می گردد. زیرا روی هم رفته یک امر افترایی نیستند بلکه هر یک امر مفتری است.