از مهمترین سؤالاتى که هر کس از خود می پرسد این است که ما براى چه آفریده شدهایم؟ و هدف از آفرینش انسانها و آمدن به این جهان چیست؟
با توجه به آیه شریفه، «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون»[1] گفته شده است که هدف خلقت انسان، عبودیت و بندگی کردن است. در تفسیر عاملی آمده است: «بندگى هدف خلقت انسان است و باید از آن دست برندارد.»[2]
اما در منابع تفسیری دیگر، مطالب دیگری مطرح شده است. مثلا در کتاب بیان السعاده آمده است: «انسان غایت خلقت و آفرینش عالم است، و ولایت غایت و هدف خلقت انسان است.» [3]
در المیزان آمده است: «هدف از خلقت انسان، تشریع دین و سپس تطهیر الهى است و همه افراد انسان به این کمال نمىرسند» [4] و در جای دیگری می فرماید: «امورى نیز در قرآن به عنوان هدف از خلقت، از آنها یاد شده مثل آزمایش و تمیز نیکوکار از بدکار»[5]
در تفسیر آسان آمده است: «هدف از خلقت بشر بقضاوت عقل و داورى قرآن مجید این است که خالق خود را بشناسد و او را پرستش نماید.»[6]
در تفسیر نمونه آمده است: «آفرینش جهان هدفش تکامل انسانها است، و تکامل انسانها به خاطر آماده شدن براى زندگى در یک جهان وسیعتر و متکاملتر است.»[7]
در آیات قرآن تعبیرهاى مختلفى در باره هدف آفرینش انسان شده است. در یک جا آزمایش انسان ها به عنوان هدف معرفی شده است « الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا». [8] در جای دیگری علم و آگاهى از قدرت و علم خداوند به عنوان هدفى براى آفرینش آسمانها و زمین ذکر شده است «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً»[9] در آیه دیگری رحمت الهى، به عنوان هدف اصلى آفرینش انسان معرفی شده است. « وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ- إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ»[10] [11]
با تامل در این آیات مشخص می شود که هیچ تضاد و اختلافى در میان آنها نیست، هدف اصلى همان" عبودیت" است و مساله" علم و دانش" و" امتحان و آزمایش" اهدافى هستند که در مسیر عبودیت قرار مىگیرند، و" رحمت واسعه خداوند" نتیجه این عبودیت است.[12]
بعد از اینکه مشخص شد هدف اصلی خلقت انسان عبودیت است، در گام بعد بیان می کنیم که کسی که عبادت می کند باید به چند چیز معرفت داشته باشد. و عبادت بدون معرفت به این امور راهگشا نخواهد بود:
· کسی که عبادت می کند
· کسی که عبادت می شود
· چرایی عبادت
· انواع عبادت
· ثمرات عبادت
· موانع عبادت
در توضیح اجمالی به این چند مساله، گفته می شود: انسان، همان موجودی مختاری که عالم برای او آفریه شده است و هدف از خلقتش شناخت خداوند و عبادت کردن اوست، خالق خود را که همان پروردگار عالمیان است، را مورد پرستش قرار می دهد. و عبادت می کند تا در مسیر بندگی خداوند به فعلیت دست یافته و امور بالقوه درونی خود را بافعل نماید و کم کم سیر تدریجی تکامل را طی کرده و به مقام خلیفه اللهی برسد.
عبادتی که انسان انجام می دهد، انواعی دارد. در کتاب اخلاق عبادی آمده است: «با یک نگاه مىتوان آن را به سه نوع تقسیم کرد:
1- برخى جنبه عبادى محض دارد و باید با «قصد قربت» انجام گیرد و گرنه باطل است. مانند؛ غسل، وضو، نماز، روزه، حجّ، خمس، زکات و مانند آن.
2- برخى دیگر کارهایى است که اگر به قصد تقرّب به خدا انجام گیرد، عبادت محسوب شده و اجر بیشترى دارد. مانند امر به معروف و نهى از منکر و تأمین نفقه براى خانواده ....
3- قسم سوّم، جهت دادن هر ترک و فعلى به سوى کسب رضاى الهى است که در این صورت همه کارهاى انسان عنوان عبادت پیدا مىکند. چنانکه رسول اکرم صلى الله علیه و آله به روزه داران ماه رمضان نوید داده است: «نفسهایتان در این ماه، تسبیح خدا و خوابتان در آن، عبادت است.»[13] »[14]
در آیات و روایات برای عبادت، آثار دنیوی و اخروی بر شمرده اند.[15] از آثار دنیوی آن: خداترسی[16]، مصونیت از گناه[17]، بی نیازی از مردم [18]و روزی فراوان[19] و ... و از آثار اخروی آن، برطرف شدن وحشت قبر[20]، و ورود به بهشت[21] و ... است.
برای عبادت می توان موانعی بر شمرد: دنیا زدگی، تبعیت از شیطان، گناه، رذایل اخلاقی. دنیا زدگی موجب می شود که شخص شیرینی عبادت را درک نکند و به دنیا مشغول گردد.[22] تبعیت از شیطان حتی موجب ترک یک عبادت می شود. گناه موجب از بین رفتن اثر یک عبادت شده و کم کم انسان را از مسیر عبودیت دور می کند.[23] و رذایل اخلاقی مثل ریا و عجب عبادت انسان را محو کرده [24]و رنگ و بوی شیطانی به آن می دهد.
نماز یکی از این عبادات است. نماز به زندگی انسان سمت و سو می دهد و شخصیت الهی انسان را بارور می کند. و اول چیزی است که در روز قیامت مورد محاسبه قرار می گیرد.[25] در روایتی آمده است: «از امام صادق (ع) پرسیدم بهترین چیزى که با آن بندگان خدا به پروردگار خود تقرب مىجویند، و نزد خدا محبوبترین چیز است چیست؟ فرمود: من بعد از معرفت هیچ چیزى بهتر از این نماز سراغ ندارم»[26] لذا در ادامه از حقیقت نماز سخن می گوییم.
[1] الذاریات (51)، آیه 56
[2] عاملى ابراهیم، تفسیر عاملی، ج8، ص: 73
[3] خانى رضا / حشمت الله ریاضى، ترجمه بیان السعادة، ج3، ص: 103
[4] موسوى همدانى سید محمد باقر، ترجمه المیزان، ج3، ص: 89
[5] موسوى همدانى سید محمد باقر، ترجمه المیزان، ج10، ص: 225
[6] نجفى خمینى محمد جواد، تفسیر آسان، جلد 12، ص 190
[7] مکارم شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، ج9، ص: 27
[8] سوره ملک، آیه2
[9] طلاق- 12
[10] هود- 118 و 119
[11] مکارم شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، ج22، ص: 386
[12] همان، ص: 387
[13] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالانوار، ج 93، ص 380.
[14] :الهامىنیا- طاهرزاده، اخلاق عبادى(ج1)، ص: 18
[15] رک: اخلاق عبادى(ج1)، ص: 194 تا 201
[16] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالانوار، ج 67، ص 252.
[17] عنکبوت( 29)، آیه 45.
[18] کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، اصول کافى، ج 2، ص 83، بیروت. «تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِی أَمْلَأْ قَلْبَکَ غِنًى»
[19] ابن بابویه، محمد بن على، ثواب الاعمال، ص 47.
[20] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالانوار، ج 6، ص 244.
[21] آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین، شرح غررالحکم، ج 3، ص 349.
[22] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالانوار، ج 67، ص 252.
[23] میزان الحکمه، محمد محمدى رىشهرى، ج 8، ص 239، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى.
[24] نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرکالوسائل، ج 1، ص 113.
[25] کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، اصول کافى، ج 3، ص 268.
[26] همان ص 264.