شعر فارسی از ابتدای شکل گیری شعری مذهبی و ارزشی بود و هر کدام از مناسک مذهبی به نوعی گره گشای معانی بدیع شعر در ذهن خواننده و قلم سراینده بوده اند . در این میان مناسک حج به علت عظمت و فراگیری خاص آن موقعیتی ویژه را در میان بیان دیگر اعمال مذهبی در شعر فارسی دارد و از آنجا که این موضوع بسیار گسترده و عمیق در ادبیات ما مطرح شده است در این مطلب به ذکر تک بیت هایی از شعرا در این باره بسنده می کنیم و شرح اعمال و ابیات بیشتر را برای علاقه مندان به مطالعه دقیق تر برای دانلود در انتهای مطلب قرار می دهیم . امید که موافق نظر جویندگان زیبایی قرار گیرد.
رانده ز اول شب برآن پایه و بشکسته سنگ
نیم شب مشعل به مشعرنورغفران دیده اند
خاقانى
زآنجا چو شروط شد تمامت
راه است به مشعر الحرامت
انبه بینى چو روز محشر
از معشر جن و انس، مشعر
در گوش تو آید از مسالک
آواز رو آ رو ملائک
بکران فلک میان مردان
مجمردار و سپند گردان
سیمرغ گرفته بوى عنبر
چون طاوسان به فرق مجمر
خاقانی
فاضلتر از کوه منا در وى سعادت را بنا
آواز گورانش غنا بانگ غزالانش غزل
لامعى گرگانى
تا بود کعبه و منا و صفا
تا بود مشعر و مقام و حطیم
عمعق بخارى
گفت نى گفتمش چو سنگ جمار
همى انداختى به دیو رجیم
از خود انداختى برون یکسر
همه عادات و فعلهاى ذمیم
ناصر خسرو
چون که با تکبیرها مقرون شدند
همچو قربان از جهان بیرون شدند
معنى تکبیر این است اى امام
کاى خدا پیش تو ما قربان شدیم
وقت ذبح الله اکبر مى کنى
همچنین در ذبح نفس کشتنى
من چو اسماعیل و جان همچو خلیل
کرد جان تکبیر بر جسم نبیل
مولوى
اعمال روز عید قربان که عبارت بود از رمى جمره عقبه و قربانى و سر تراشیدن همه به خوبى پایان یافت و به حقیقت شایسته است که حاجى امروز را جشن بگیرد که توانست در مبارزه پى گیر خود با شیطان بزرگ و شیطان نفس پیروز شود و او را سنگسار نماید و توانست با تراشیدن سر از همه «علاقه»ها و «تعلق»ها خود را برهاند و بر وى سزاوار است که امروز را عید بگیرد.
حاجى سپس اعمال ایام تشریق را در منى انجام داده به مکه مى رود و با انجام اعمال مکه از احرام بیرون مى آید و بدین ترتیب اعمال واجب حج با خوبى و موفقیت به پایان مى رسد.
در دیوان شعرا تبریک عید قربان بازتاب گسترده اى دارد و کمتر شاعرى پیدا مى شود که در قصاید خویش این عید را به ممدوح و یا پادشاهان و بزرگان و مردم زمان خود تبریک نگفته باشد.
آخرین عمل مستحب حاجى در مکه مکرمه طواف وداع است. اهل سنت این طواف را به جاى طواف نساء، واجب مى دانند. پس از پایان اعمال حج و طواف وداع، مستحب است که دربازگشت بهوطن سرعت نماید واز خدا بخواهد که آخرین سفراو نباشد.
الوداع اى کعبه کاینک وقت هجران آمده
دل تنورى گشته و زو دیده طوفان آمده
الوداع اى کعبه کاینک مست راوق گشته خاک
ز آنکه چشم از اشک میگون راوق افشان آمده
الوداع اى کعبه کاینک کالبد با حال بد
رفته از پیش تو و جان وقف هجران آمده
الوداع اى کعبه کاینک هفته اى در خدمتت
عیش خوابى بوده و تعبیرش احزان آمده
الوداع اى کعبه کاینک روز وصلت صبح وار
دیر سر بر کرده و بس زود پایان آمده
الوداع اى کعبه کاینک درد هجران جانگزاى
شمه اى خاک مدینه حرز و درمان آمده
خاقانى