پیامبر گرامی اسلام (ص)، پس از هجرت و ورود به مدینه، با کمک اصحاب و یاران خود، اقامتگاهی بسیار ساده که دیوار آن به ارتفاع 5/3 متر و از خشت خام بر روی لایه ای از سنگ بود، که بعدها به دو برابر افزایش یافت. به دلیل تابش شدید آفتاب، دو سایبان از شمال و جنوب حیاط زده شد. ستون های سایبان ها از تن درخت خرما و پوشش آنها، برگهای درخت خرما، حصیر و پوست حیوانات بود. این، بنای ابتدایی مسجد النبی بود. در کنار همین مسجد، منزل همسران پیامبر (ص) قرار داشت. پیامبر گرامی اسلام (ص) پس از رحلت در یکی از اطاق های همسران خود به خاک سپرده شد.
رسول خدا (ص) در اوایل هجرت، علاوه بر این مسجد، مسجد دیگری به نام قبا بنا کرد. مسجد النبی به منزله ی مسجد جامع شهر مدینه بود و در آنجا به امامت پیامبر اکرم (ص) نماز جمعه برگزار می شد.
غیر از این دو مسجد، 9 مسجد دیگر در محله های مختلف، به یاری و کمک حضرت رسول (ص) ساخته شد که در آنها نماز جماعت اقامه می شد و با اذان بلال، در آنها نماز می خواندند. بی شک اولین طراح و معمار مسجد در اسلام، پیامبر اکرم (ص) بوده است. رسول خدا(ص)، به ساخت مساجد قبیله ها کمک می کردند.
خانه ی پیامبر اکرم (ص) که پس از رحلتش فقط محل عبادت شده بود، به تدریج به صورت الگوی اصلی همه مساجد اولیه اسلام درآمد این مساجد، دارای قسمت سرپوشیده تقریباً عمیقی در طول دیوار قبله بودند و اطراف دیوراها نیز رواق هایی و جود دات که تأمین کننده ی سایبانی برای مردم بود. مسجدها، ابتدا عاری از هر گونه زیور و تزئینات بودند. شکل و طرح هندسی آنها مربع و مربع مستطیل بود که بعدها در ساختن بسیاری از مساجد و حتی مساجد امروزی، مورد استفاده قرار گرفت. به طور کلی، نیاز به مسجد، بیشتر از هر عامل دیگری، نظیر وسعت، تزئینات و ... مورد توجه رسول خدا (ص) و یارانش بود. مسجد، حصاری از خشت خام بود ه حریم امت و مظهر ایمان و اعتقاد بود و چند اتاق برای پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و حیاطی برای پذیرفتن پیروان و نیز دارای دو قسمت سرپوشیده بود که قسمت وسیع تر، نمایانگر دیوار قبله بود و به همین جهت، به مجموع بنا در رابطه با جهان بیرون و درون، وجهه ای مقدس می داد. قسمت سایه دار، تقدس بیشتری داشت و متوجه قطبی مذهبی بود و سرانجام منبری برای پیامبر که هنگام ایراد خطبه و پذیرفتن بیگانگان بر آن قرار گرفت. به این ترتیب، پیامبر اکرم (ص) ، اصحاب و خلفا و پیروانش، هرگز به زیبایی این بنا نیندیشیده بودند و بی تردید، چنین مفهومی نیز برای آنان متصور نبوده است. به گمان آنان، همه ی زیبایی های جهان، در زبان شگفتی آور قرآن مجید خلاصه می شد.
بر اساس بشارت و امیدی که رسول گرامی اسلام به مسلمانان آن دوره بخشیده بود، اعراب با شدت و سرعت از سرزمین های نیاکان خود خارج شده، با وحدت هر چه تمامتر، تحت لوای الله اکبر، سپاهیان نیرومند ساسانی را در نهاوند شکست دادند و بازماندگان ساسانی تار و مار شدند؛ اما با تسلط اسلام، زندگی سخت نشد؛ بلکه زندگی روزمره ی حکومت محلی و برخی هنرها، مطابق معمول مدت زیادی ادامه یافت و عناصر بنیادی فرهنگ ساسانی، مدت ها رواج داشت، فاتحین اسلامی، هیچ سبک معماری را عرضه نکردند؛ زیرا نداشتند که عرضه کنند و به این ترتیب، معماری ساسانی تا مدتی تداوم یافت.
دستاورد ایران اسلامی، این بود که این شکل های نیرومند را تهذیب کرد و توانایی آنها را تا حد یک معماری زیبا رشد داد و در نتیجه، آثاری سبک تر، احساسی تر، متنوع تر و مؤثر تر از پیشینیان پدید آمد.
اصل مسجد سازی و این که مسلمانان به عظمت و شکوه مسجد اهمیت می دادند، از آیات قرآن و سخنان پیامبر اکرم (ص) و روش آن حضرت سرچشمه می گیرد و فرهنگ مسجد، برخاسته از متن اسلام و تعالیم آن است.
مساجدی را که رسول خدا(ص) ساخت و یا در ساخت آنها شرکت و یا نظارت کرد، خیلی ساده و بی آلایش بودند و هیچ گونه نقش و نگاری در آنها به کار نرفته بود. بعد از رحلت رسول خدا (ص) که مسلمانان غنی و ثروتمند شدند و تمدن اسلامی گسترش یافت. مساجدی با شکوه و زیبا به وجود آمد و همه نوع هنر و صنعت در آنها به کار رفت. ائمه اطهار (ع) همه دستشان باز نبود تا در زمان خود و به مقتضای زمان خود مساجدی بسازند تا الگو شود. چند سالی هم که امیر المؤمنین (ع) خلافت ظاهری داشت، چندان از زمان رسول اکرم (ص) نگذشته بود و شرایط خیلی عوض نشده بود و علاوه بر این به خاطر فتنه ناکثین، مارقین و قاسطین، وی چندان فرصت نیافت تا به عمران و آبادانی بپردازد و مسجدی بسازد. روایاتی از پیامبر (ص) در نهی از بلند ساختن مساجد و زینت کردن آنها با طلا وارد شده است و این موجب شده است که همیشه در میان مسلمانان و مؤمنان و پیروان اهل بیت پیامبر (ص) شبهه باشد که آیا این مساجدی که بعد از پیامبر و به دست خلفا و دست اندرکاران خلافت جور ساخته شده است، با اصول اسلام و تعالیم آن همخوانی دارند یا نه و پیوسته از کیفیت بنای مسجد پیامبر می پرسیدند و ائمه اطهار (ع) ، چندان حساسیتی نشان نمی دادند و می فرمودند: شما کار نداشته باشید و در این مساجد، نمازتان را بخوانید. علی بن جعفر نقل می کند که از برادرش حضرت امام موسی کاظم(ع) دربار? نماز در مساجدی که دیوارهای آن نقش دارد و در قبله اش آیاتی از قرآن یا احادیثی از پیامبر نوشته شده، سؤال کرد و امام (ع) در جواب فرمود: «که نماز در این نوع مساجد، اشکال ندارد.» شخصی از اصحاب امام صادق (ع) دباره ی نماز در مساجد تصویر دار ونقش دار، سؤال کرد و حضرت در جواب فرمود: «من این گونه مساجد را دوست ندارم؛ ولی اکنون اشکال ندارد. هنگامی که قائم قیام کند، خودش می داند که با این مساجد چه کار کند.» بدین ترتیب، مخالفت جدی از ائمه (ع) درباره گسترش کیفی مساجد دیده نمی شود؛ البته نسبت به طلاکاری و نقاشی تصویر دارای روح در دیوار مساجد، فقیهان فتوا به حرمت داده اند و در بعضی از روایات، نهی از بلندی مناره ها شده است و علما هم به کراهت بلندی مناره فتوا داده اند. با توجه به سیره ی ائمه (ع)، می توان فهمید که آن حضرات به طور کلی با این نوع مساجد مخالف نبودند و گاهی که در موارد جزئی انحرافی بوده، اشاره می کردند؛ چنان که حضت علی(ع) دستور داد که مناره مسجدی را در کوفه خراب کردند.
هنوز قرن اول هجری به پایان نرسیده بود که برای مسجد النبی مناره و مأذنه ساختند، بدین ترتیب بعضی از اشکال معابد مانند مأذنه و گنبد، وارد معماری مساجد شد و به تدریج، گنبد و مناره سمبل و نشانه مسجد گشت. البته این چنین نبود که مسلمانان با اقتباس گنبد و مناره از دیگر ادیان، مانند مسیحیان، زرتشتیان و یهودیان، مقهور معماری آنها گردند؛ بلکه آنها به گونه ای به ترویج اسلام راستین پرداختند که ادیان دیگر آتشکده ها و معابد خود را به مسجد تبدیل می کردند و معماران خوش ذوق مسلمان، مخصوصاً ایرانیان، سبکی نوین، متفاوت و ماندگار به وجود آوردند. ایرانیان برخلاف کشورهای عربی که متأثر از معماری یونانی بودند، راه خود را کاملاً متمایز کردند. کشورهای عربی، برای پوشاندن درگاه ها و نیم گنبدها، از قوس های نیم دایره و هلالی که به قوس رومی معروف بود، استفاده کردند و ایرانیان قوس های ایرانی را که اکثراً تیزه دار و یا به عبارتی جناغی هستند، به کار بردند.
از این رو در تمام بناهای معروف ایران، قوس های رایج نعل اسبی و یا قوس های گنگره دار و دالبری، مشاهده نمی شود. با توجه به وسعت و گسترش ایران بزرگ در آن زمان و ارتباطات و مشاهدات مختلف، باید بخشی از این تأثیر گذاری را امروز در معماری ایران شاهد باشیم؛ ولی هنرمندان و معماران با سلیقه ی ایرانی به هیچ وجه حاضر نشدند حتی برای نمونه، از قوس های رایج عربی استفاده کنند.
با ملاحظه ی گنبدهای کشورهای اسلامی، مشاهده می شود که گنبد های مساجد سایر کشورهای اسلامی، نمی توانند همپای گنبدهای زیبای ایرانی باشند. انتخاب رنگ فیروزه ای، با نقوشی اسلیمی و یا طرحهای هندسی ساده، ولی با شکوه، جلال و ابهت خاصی به گنبدهای ایرانی داده است؛ حتی گنبد خاکی مسجد جامعه اصفهان که به نام گنبد تاج الملک معروف است و فاقد هر گونه پوشش کافی اتس، نمونه ای دقیق و حساب شده از طرح و ساختمان یک گنبد ایرانی است. گنبدهای زیبای ایرانی در پهن دشت شهرهای کویری، مانند یزد و کاشان و در شهری مانند اصفهان، همانند نگین هایی فیروزه ای و ستاره هایی درخشان، در میان بناهای کرم رنگ آجری و یا کاهگلی می درخشند. تناسبات گلدسته ها و مناره ها و سردر ایوان ها با گنبد، از یک هماهنگی موزون برخوردار است؛ به نحوی که بیننده، هیچ کدام را بر دیگری ترجیح نمی دهد؛ بلکه همه این مجموعه را به صورت واحد می نگرد.
در مکاتب معماری، شاخص ها و عناصری وجود دارند که نماینده و بیانگر اهداف اصلی آن مکتب می باشند و در حقیقت، این شاخص ها یا مونومان ها، تعریف کننده هویت بنا، ساختمان و اشخاص استفاده کننده از آن هتسند که در یک نگاه مفهوم را می رسانند. این مونومان ها، در همه ی مکاتب عموماً و در مکتب مونومانتالیسم خصوصاً، تا آن جایی پیش رفته که به صورت شاخص های شهری و سازمانی نیز مطرح هستند و نگرشبه آنها، تداعی کننده آن شهر یا سازمان و یا آن مجموعه می باشد؛ مثلاً با دیدن برج ایفل، همه ما به فکر پاریس می افتیم و با دیدن دیوار چین به یاد کشور چین و با دیدن اهرام ثلاثه، به یاد کشور مصر می افتیم.
البته نباید معانی والای گنبد و گلدسته را با مونومان های دیگر، یکی دانست؛ ولی همین گنبد و گلدسته است که با یک نگاه ، معانی الله، نماز و عبادت را در ذهن تداعی می کند.