وضعیت سیاسی شیعیان عربستان در حال حاضر
با توجه به نقش و جایگاه تأثیرگذار سازمان انقلاب اسلامی شیعیان جزیره، به رهبری الصفار در سازماندهی و جهت دهی به فعالیت های شیعیان، به خصوص درمنطقه شرقی، با بررسی وضعیت سیاسی شیعیان عربستان را در حال حاضر، باید با بررسی گرایش های سیاسی کنونی این سازمان آغاز کرد. بر این اساس، کانون فعالیت شیعیان پس از بازگشت رهبری آنها از تبعید در سال 1993، اساساً فرقه گرایانه بود؛ یعنی بیش از هر چیز خود را وقف دفاع از منافع جمعیت شیعه در مقابل دیگر گروه های فرقه ای و دولت کردند.
اما دیگر وقایع داخلی و خارجی، نظیر حملات 11 سپتامبر، مبارزه تروریستی القاعده در داخل عربستان و جنگ عراق موجب شد، تا تعدیل های مهمی صورت گیرد؛ شیعیان در مواجه با نهادهای مبارزه طلبانه و خشونت آمیز اسلام گرایان وهابی، به عناصر دیگری که بر اصلاحات مذهبی و سیاسی تصریح داشتند، پیوستند تا از تحریک افراط گرایی در داخل عربستان جلوگیری کنند. بدین ترتیب برخی فعالان شیعه به اعضای برجسته اصلاحات در سال 2003 در سطح ملی تبدیل شدند.
در کنار دستور کار فرقه گرایی شدید، برخی فعالان سیاسی شیعه خواستار اصلاحات گسترده نهادی و سیاسی، تساهل در قبال محدودیت های اعمال شده بر سخنرانی ها و نظام سیاسی مشارکت جویانه تر شدند. براساس این تفکر برخی رهبران شیعه، در ژانویه 2003 طرحی را تحت عنوان «چشم انداز حال و آینده ملت» به ملک عبدالله ارائه دادند که به مباحثات بیشتر و گسترده ای در خصوص اصلاحات دامن می زد. جنگ در عراق و سقوط رژیم بعث در این کشور، به شیعیان عربستان این قدرت را داد تا مطالبات و خواست های خود را با جسارت بیشتری دنبال کنند. شیعیان از این فرصت کاملاً عملگرایانه و هوشمندانه بهره گرفتند؛ یعنی با یک سیاست دو وجهی، از یک سو تلاش کردند تا مطالبات و تظلمات جامعه شیعی را به طور متناوب بیان دارند و از سوی دیگر، وفاداری خود را به کشور سعودی و عدم سوء استفاده از شرایط موجود به خصوص وضعیت عراق نشان دهند. شیعیان در این چارچوب، درست سه هفته پس از سقوط صدام، در اواخر آوریل 2003 عرض حالی را با نام «شرکای ملت» تقدیم امیر عبدالله؛ ولیعهد آن زمان کردند. در این عرض حال، در حالی که اساساً وفاداری شیعیان به رژیم سعودی نشان داده شده بود، بر تظلمات مستمر جامعه شیعه تأکید و به تغییرات فراگیر برای پایان دادن به تبعیضات دعوت شده بود. شیعیان در این عرض حال، همچنین خواستار آزادی بیشتر در مراسم عبادی، گسترش فرصت های سیاسی، محدود کردن تنفر فرقه ای شده، با صریح بر تعهد امضا کنندگان به ملت، مسئله نیاز به مکانی امن تر را برای شیعیان در داخل ملت مطرح کرده بودند. شاهزاده عبدالله در جلسه حضوری، شفاهاً به رهبران شیعیان قول داد که نگرانی های آنان را رسیدگی می کند.
با اتخاذ این رویکرد ملی، حدود 15 نفر از روشنفکران شیعه توانستند، به ائتلاف مرکز گرایی که عریضه ژانویه 2003 را صادر کرده بود، بپیوندند. در میان آنها جعفر الشاین (مبارز حقوق شیعیان) و محمد المحفوظ وجود داشتند. این اقدام از سوی رهبر شیعیان عربستان، یعنی حسن الصفار نیز حمایت می شد. این مرکز گرایی از سوی رژیم سعودی که همواره نگران فعالیت های جدایی طلبانه از جمله از سوی شیعیان است، با استقبال مواجه شد.
در حال حاضر جنبش شیعیان در عربستان سعودی، روند دو وجهی و مسالمت آمیز خود را همچنان حفظ کرده است. در حال حاضر اغلب شیعیان به این نتیجه رسیده اند که امنیت جامعه آنها با بقای رژیمی که می تواند به خوبی از رفتارهای افراطی و کینه جویانه وهابی ها و سلفی جلوگیری کند، تامین می گردد، از این رو تأکید بر وحدت ملی، همزیستی، همکاری و محوریت اسلام نیز برای از بین بردن تردیدها نسبت به عدم وفاداری به رژیم سعودی طراحی شدند. نتیجه این سیاست، تساهل بیشتر رژیم سعودی با شیعیان، حق برگزاری مراسم روز عاشورا در آزادی نسبی از مارس 2004، و پیروزی قاطع در انتخابات 3 مارس 2005 بوده است. ناگفته نماند که هنوز این اعتقاد قوی نزد وهابی ها وجود دارد که شیعیان تنها در انتظار فرصت بوده و منتظرند، تا به کمک یک کشور خارجی، کشور مستقل خود را بنا نهند.
در کشوری چون عربستان سعودی که بنیان های مشروعیت آن بر پایه اصول وهابیت و اتحاد تاریخی با آن نهفته است، شیعه زدایی و ضدیت با شیعیان، همچون یک اصل بوده و از قرن هجدهم میلادی تا به امروز، شواهد تاریخی زیادی در این زمینه به چشم می خورد. صلاح الدین مختار، از نویسندگان وهابی می نویسد: «در سال 1216 هجری قمری امیر سعود با قشون بسیار، متشکل از مردم نجد و عشایر جنوب و حجاز و تهامه و نقاط دیگر، به قصد عراق حرکت کرد و در ماه ذی القعده به کربلا رسید و آنجا را محاصره کرد. سپاهش برج و باروی شهر را خراب کرده، به زور وارد شهر شدند و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار و خانه ها بودند، به قتل رساندند. آنها با تخریب اماکن مقدس شیعی، نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شدند و در نقطه ای به نام ابیض گرد آمدند. خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقیه به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم، بین مهاجمان تقسیم شد. در حقیقت این اصول ضد شیعی وهابیت است که در طول سالیان گذشته، منشأ ظلم و اقدامات کینه توزانه علیه شیعیان تبعیض و تنفر از آنها بوده است. امروزه فرقه گرایی، همراه با تبعیض ضد شیعی، به یک نا به سامانی موجی داخلی درعربستان تبدیل شده است. نهاد مذهبی وهابیت با وجود کاهش اقتدار، همچون گذشته مبنای مشروعیت رژیم را تحکیم می کند و در عوض آل سعود از چالش با آن و از جمله عناصر برجسته ی ضد شیعه ی آن، خودداری می ورزد. در گذشته نیز، به خصوص پس از پیروزی انقلاب، فرقه گرایی و شیعه ستیزی یک ابزار استراتژیک ارزشمند برای رهبران سعودی به شما رفت که برای کنترل جریانات آزادی طلب، نشأت گرفته از انقلاب و گسترش نفوذ عربستان در سراسر خاورمیانه و آسیای مرکزی به کار می آمد.
نتیجه تحولات عراق نیز که به افزایش قدرت شیعیان و تحقق حقوق آنها و آغاز رقابت سیاسی و حتی نظامی بین شیعیان و سنی ها انجامیده، وضعیت موجود را تشدید کرده و موجی از نگرانی را نه تنها در عربستان، بلکه در دیگر کشورهای سنی که جمعیت های شیعه در کشورهای خود دارند و به آنها ظلم و ستم می کنند، برانگیخته است و موجب افزایش خشونت، هم در کلام و هم درعمل علیه شیعیان شده است و بر خشونت های فرقه ای افزوده است.
از نظر وهابی ها شیعیان کافر بوده و مروج شرک هستند. آنها از اصول توحید تجاوز کرده، مرتکب گناه بدعت شده اند؛ گناهی که مجازات آن مرگ است. وهابیون شیعیان را مسئول سقوط خلافت اسلامی در بغداد، تهاجم مغول ها و کشتار بسیاری علمای خود می دانند؛ اتهاماتی که دروغ بودن آن بسیار واضح و آشکار می نماید. بر این اساس جامعه شیعیان عربستان، جامعه ای است که ستم ها، تبعیض ها و ناروایی های بسیاری را تحمل کرده است. از مظاهر آشکار تبعیض، عدم حضور یا حضور نادر شیعیان در پست های رسمی حکومتی است. تاکنون هیچ وزیر یا عضو کابینه سلطنتی ای شیعه نبوده است. وقتی ملک فهد در سال 2005 مجلس شورا را از 120 نفر به 150 عضو گسترش داد، تنها دو نفر شیعه دیگر به اعضای آن اضافه شد و در کل تعداد آنها به 4 نفر رسید. در شکل دهی مجدد و همزمان شورای 15 نفره منطقه ای در منطقه شیعه نشین پیشرفته نیز اعضای شیعی این شورا از 2 نفر به یک نفر کاهش یافت.
در حالی که عربستان بیش از 37850 مسجد دارد و تاکنون بیش از 1600 مسجد در سراسر دنیا ساخته است، شیعیان عربستان حق ندارند، مسجدی برای خود بنا کنند و تاریخ ساخت معدود مساجد موجود نیز به زمان حکومت عثمانی ها باز می گردد. علاوه بر این بسیاری مساجد و حسینه های شیعیان در شهرهای مختلف شیعه نشین تخریب شده و شیعیان خانه های خود را به صورت مخفی به مسجد یا حسینیه تبدیل کرده اند. مساجد شیعیان در روزهای مراسم مذهبی توسط پلیس بسته می شود و شیعیان حق ندارند، در شهری چون قطیف، حتی مراسم جشن عروسی خود را در هتل ها یا اماکن عمومی برگزار کنند.
از بعد آموزشی در مدارس و دانشگاه ها نیز درجات بالای تبعیض قابل مشاهده است. دانشجویان شیعه از تعصب و خصومت آشکار اساتید وهابی که مرتباً آنها را به عنوان کفار، مشرکان یا رافضی می خوانند، در عذاب اند. آنها در دانشگاه ها به سختی پذیرفته می شوند. به عنوان کادر اجرایی یا آموزشی به استخدام در نمی آیند. در مقاطع تحصیلی تکمیلی به خصوص در دانشگاه های علوم دینی، نظیر دانشگاه محمد بن سعود یا دانشگاه اسلامی مدینه، دانشجویانی که پایان نامه خود را علیه شیعیان بنویسند، تشویق شده و پایان نامه های آنان با هزینه دولت چاپ و منتشر می شود.
در مدارس، وضعیت از دانشگاه ها بدتر بوده و معلمان و دانش آموزان شیعه، هر دو در فشار و تبعیض قرار دارند. در کلاس های درس از دانش آموزان خواسته می شود، شیعیان را با عنوان رافضی بخوانند و متون درسی که توسط روحانیون وهابی و براساس تفاسیر آنها تهیه و منتشر می شوند، مملو از مطالب کینه توزانه علیه شیعیان بوده، در آنها شیعیان لعن و تکفیر شده اند. به معلمان شیعه هشدار داده شده که عقاید خود را به صورت شخصی نگهدارند، در غیر این صورت با اقدامات تنبیهی مواجه می شوند. آنها در سلسله مراتب اداری ارتقا نمی یابند و مدیر در بین آنها دیده نمی شود؛ برای مثال از میان 47 مشاور آموزشی که در سال 2000 از سوی اداره آموزش و پرورش منطقه شرقیه انتخاب شدند، حتی یک معلم شیعه حضور نداشت.
در بعد آموزش دینی نیز وضعیت بسیار تبعیض آمیز و ظالمانه است. رژیم سعودی آموزش دینی از پایین ترین سطوح تا سطوح عالی آن را چه در مراکز دولتی و چه مراکز خصوصی، تحت نظارت و کنترل خود دارد. روحانیون شیعه حتی اجازه ندارند که به شکل خصوصی به آموزش آموزه های شیعه بپردازند؛ از این رو بسیاری روحانیون تحصیلات خود را در ایران یا عراق می گذرانند و به عربستان باز می گردند. جدای از موضوع مدارس و آموزش، شیعیان با فشارهای مضاعف دیگری نیز مواجه اند. اشتغال در دستگاه های امنیتی – نظامی و انتظامی نادر و چشم انداز ارتقای درجه برای کسانی که شاغل اند، وجود ندارد. تبعیض در بخش خصوصی نیز متداول است. نتیجه این رفتار فقر نامتناسب و شرایط سخت اجتماعی برای شیعیان بوده است.
در کناره این تبعیض های متداول، هستند وهابیون افراطی که شیعیان را دشمن می پندارند و با آنان به مثابه یک دشمن رفتار می کنند. در سال 1991 عبدالله بن عبدالرحمن الجبرین، یکی از اعضای وقت شورای عالی علما، فتوایی صادر کرد که بر مبنای آن شیعیان مرتد معرفی شده، ریختن خود آنها مباح است. وی در ژانویه 1994 در پاسخ به سوالی درخصوص نماز شیعیان در مساجد سنی فتوایی صادر کرد و طی آن تصریح کرد که آنها دشمن هستند و به دلیل دروغی که به خدا بستند، در جنگ با خدایند. وی در فتوایی دیگر در همان سال، در پاسخ به سؤالی درباره نحوه برخورد با شیعیان در محل کار گفت که نشان دادن انزجار، بیزاری و تنفر نسبت به آنها ضروری است و تلاش برای انقیاد و سرکوب آنها اولی است.
شیعه ستیزی تا زمانی که وهابیت از ارکان و اجزای اصلی رژیم سعودی باشد، از سوی این رژیم حمایت و بنابر مقتضیات زمان و برآوردهای استراتژیک به کار گرفته خواهد شد؛ هم چنان که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و گسترش نفوذ معنوی آن، عربستان از این ابزار برای کنترل بخش های شیعه نشین خود و دیگر مناطق شیعه نشین در کشورهای همجوار، از جمله عراق و بحرین و گسترش وهابی گری در نقاط دیگر از جمله آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان بهره برده است؛ اگر چه حوادث 11 سپتامبر تا حدودی موجب شد تا از جو شیعه ستیزی و شیعه زدایی در عربستان کاسته شود؛ اما با سقوط رژیم بعثی عراق و قدرت یافتن شیعیان در این کشور، این روند بار دیگر تقویت شده و خصومت بین شیعه و وهابی افزایش یافته است؛ در حال حاضر بسیاری سلفی های عربستان در عراق هستند و به خاطر کشتن شیعیان و نه مبارزه با اشغال گر خارجی، یعنی ایالات متحده، در این کشور حضور یافته اند.
از سوی دیگر، اگر چه سیاست حکومت سعودی در قبال شیعیان، از خصومت ذاتی و ریشه ای از بدو تأسیس به رودررویی در پی رویدادهای 1979 و در سال های اخیر و بعد از قدرت یافتن ملک عبدالله به تنش زدایی گراییده؛ اما حاکمان سعودی، همچنان که گفته شد، از روی هدف، متناوباً و با احتیاط، محدودیت ها و تبعیض ها را علیه شیعیان اعمال می کنند و بخش های خصوصی از هیچ ظلمی به شیعیان دریغ نمی ورزند.