حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی (مد ظله العالی) ، به مناسبت سالگرد شهادت حضرت صدیقه شهیده ، فاطمه زهرا سلام الله علیها ، در درس خارج اصول سخنرانی کردند که عیناً تمامی سخنرانی ایشان از منظر دوستان خواهد گذشت .
یک شنبه : 29/2/87 ؛ 12/ جمادی الأول/1429
اما نسبت به فاطمیه : همان طوری که اسلام و خاتم النبیین وابسته به سید الشهداء است ، مذهب و امیر المؤمنین وابسته به صدیقه کبری است . تضعیف شعائر فاطمیه ، خیانت به مذهب و خیانت به امیر المؤمنین علیه السلام است .
چون شماهایی که در این بحث هستید ، قسمت عمده نخبه فضلاء قم هستید هم از ممالک مختلف هم از بلاد مختلف ایران در این جا جمع شدید ، از نظر عقلی و عملی ، نه از نظر احساسی باید عظمت فاطمیه را درک کنید و به بلاد خودتان منتقل کنید .
کسی که به او نبوت تمام انبیاء و رسالت تمام مرسلین و دین خدا کامل شده :
الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا .
آن کسی که کمال دین به او است ، تمام نعمت به او است ، اسلام مرضی خدا وابسته به او است ، خود او وابسته به فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) است و این مطلب بسیار مهم است .عامه از اعیان شان و همچنین خاصه از نخبه علماء شان این روایت را نقل کردهاند . روایت منتهی میشود به جابر بن عبد الله انصاری ، اعیان علماء عامه حتی مثل زمخشری و رجال شیعه مثل شیخ صدوق این روایت را نقل کردهاند .
قَالَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلّم) یَقُولُ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) قَبْلَ مَوْتِهِ بِثَلَاثٍ سَلَامُ اللَّهِ عَلَیْکَ یَا أَبَا الرَّیْحَانَتَیْنِ أُوصِیکَ بِرَیْحَانَتَیَّ مِنَ الدُّنْیَا فَعَنْ قَلِیلٍ یَنْهَدُّ رُکْنَاکَ وَ اللَّهُ خَلِیفَتِی عَلَیْکَ فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلّم) قَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) هَذَا أَحَدُ رُکْنَیَّ الَّذِی قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلّم) فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ (علیه السلام) قَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) هَذَا الرُّکْنُ الثَّانِی الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلّم) .
« جابر بن عبد الله گوید : شنیدم که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم سه روز قبل از رحلت خود به على علیه السّلام مىفرمود :
اى پدر دو نوگل من ! سلام بر تو باد ، من در باره دو نوگل دنیوى خود به تو توصیه و سفارش مىنمایم ، طولى نمىکشد که تو دو رکن زندگى خویش را از دست خواهى داد ، من تو را به خداوند مىسپارم .
هنگامى که پیامبر اسلام از جهان رحلت کرد ، على بن ابى طالب فرمود :
این یکى از آن دو رکن من بود که رسول خدا به من خبر داد . و پس از آن که حضرت فاطمه از دنیا رفت ، فرمود : این دومین رکنى بود که پیغمبر خدا به من خبر داد » .
الأمالی ، شیخ صدوق ، ص198 و معانی الأخبار ، ص403 و مناقب ابن شهرآشوب ، ج3 ، ص136 و الفائق فی غریب الحدیث ، جار الله زمخشری ، ج1 ، ص162 و نظم درر السمطین ، زرندی حنفی ، ص98 و کنز العمال ، متقی هندی ، ج11 ، ص625 و ج13 ، ص664 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج14 ، ص166 و مناقب علی بن أبی طالب (ع) وما نزل من القرآن فی علی (ع) - أبی بکر أحمد بن موسى ابن مردویه الأصفهانی - ص 204 والمناقب ، موفق خوارزمی ، ص141 و ... .
سه روز قبل از رحلت این کلمات را فرموده . در کیفیت تعبیر اهل دقت و نظر تأمل کنند . این جمله است که محیر العقول است .
فَعَنْ قَلِیلٍ یَنْهَدُّ رُکْنَاکَ وَ اللَّهُ خَلِیفَتِی عَلَیْکَ .
دو رکن تو منهدم میشود ؛ ولی خدا خلیفه من است بر تو .
چون این مصیبت اخبارش برای امیر المؤمنین علیه السلام کمر شکن بود ، تسلیت داد به جمله دوم که والله خلیفتی علیک .
شرح این حدیث ، در این مختصر نمیگنجد ؛ ولی چون شما در این بحث به مراحل عالیه علم رسیدهاید ، ما اشاره میکنیم و خودتان بعد تأمل کنید .
رکن یعنی چه ؟ هر جزء واجبی ، قیداً و تقیّداً دخیل در آن واجب است . به فوت آن جزء بالضروره کل منتفی میشود . این خاصیت جزئیت است . پس به رفتن یک جزء تمام این کل به هم میخورد ؛ ولی فرق جزء با رکن چیست ؟
افتراق در این جهت است : آن جزء بدل دارد و به وسیله بدل جای مبدل پر میشود ؛ لذا اگر سوره در نماز فوت شد ، فاقد سوره میشود بدل تنزیلی به حکم قاعده تجاوز و فراغ جبران مافات میشود .
اما اگر نوبت به رکن رسید ، خاصیت رکن این است که دیگر بدلی برایش نیست . منهدم میشود بالمرة و آن از دست رفته جایگزین ندارد . عقد مستثنی و مستثنی منه لا تعاد ، حقیقت رکن را روشن میکند .
وقتی حقیقت رکن این است ، اولا باید دید آن کسی که به این رکن متکی است ، او کیست ، تا او شناخته نشود ، رکن او شناخته نمیشود .
برای این که ما فاطمه زهرا را بشناسیم و فاطمیه ر ا به آن اندازه میسور که در خور ما است نه در شأن او احیاء کنیم ، باید حقیقت رکنیت صدیقه کبری روشن بشود . و این مسأله عبیسه و این حکمت عالیه به این سادگی درک نمیشود . باید دید امام ششم (از او باید گرفت این جا جایی نیست که کلام حکیمی ، فیلسوفی و فقیهی مطرح باشد) و باید دید رأس مذهب ، لسان الله ناطق و آن کسی که اسمه عند اهل السماء الصادق ، او در این زمینه چه میگوید .
وقتی مقابل قبر امیر المؤمنین علیه السلام ایستاد ، آن حضرت را زیارت کرد . در این زیارت سه قسمت است : یک صلوات است ، یکی سلام است و یکی شهادت است .
باید دید چه گونه بر او صلوات از خدا خواست ، چه جور به او سلام کرد و در مرحله آخر چه جور شهادت داد ؟ یک کتاب شهادات را باید ورق بزنید تا بفهمید این شهادت ؛ آن هم از چنین شاهدی ، یعنی چه .
اما سلسله بحث . ما از هر قسمتی تکهای را به طور اشاره میگوییم :
این بیان جعفر بن محمد (علیهما السلام) است که باید همه فقهاء و همه حکماء دقت کنند ببیند در جمله به جمله چی است !
اللهم صل على محمد وال محمد ، وصل على أمیر المؤمنین عبدک المرتضى ، وأمینک الأوفى ، وعروتک الوثقى ، ویدک العلیا وجنبک الأعلى ، وکلمتک الحسنى ، وحجتک على الورى ، وصدیقک الأکبر ، وسید الأوصیاء ، ورکن الأولیاء ، وعماد الأصفیاء ، أمیر المؤمنین ، ویعسوب الدین ، وقدوة الصالحین ، وإمام المخلصین ، والمعصوم من الخلل ، المهذب من الزلل ، المطهر من العیب ، المنزه من الریب ، أخی نبیک ووصی رسولک ، البائت على فراشه ، والمواسی له بنفسه ، وکاشف الکرب عن وجهه .
مضافها را دقت کنید . مضاف الیه را هم دقت کنید . بعد ببینید در این اضافه چه غوغائی است . این مرحله اول نمونهای از صلواتش بود .
مرحله دوم :
السلام على اسم الله الرضی وجهه المضئ وجنبه القوی ...
السلام على نور الأنوار وسلیل الأطهار وعناصر الأخیار السلام على والد الأئمة الأطهار و ...
این هم سلامش ؛ اما شهادتش که غوغا است شهادت است ؛ آن هم شهادت از جعفر بن محمد (علیهما السلام) است .
واشهد أنک جنب الله وبابه ، وحبیب الله ووجهه الذی یؤتى منه .
شهادت میدهم تو جنب الله هستی . این کلمه اشاره است به آن آیه :
أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ . الزمر / 56 .
« بترسید از روزى که هر کسى به خود مىگوید: وا حسرتا بر من از آن ستمها که به «جنب الله» روا داشتم ، اعتراف مىکنم که به راستى از مسخره کنندگان بودم » .
آن روزی که همه انبیاء داد وانفساه میزنند آن روز است که : أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ .
شهادت میدهم تو همان جنب الله هستی که هر نفسی در آن روز حسرت می خورد به آن تفریطی که نسبت به تو کرده است .
شهادت میدهم تو باب الله هستی . آن خانه درش منحصر است به تو . شهادت میدهم تو حبیب الله هستی شهادت میدهم تو وجه هستی .
وَ یَبْقى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرام . الرحمن / 27 .
همچنین کسی چنین اعجوبهای که عقل ، علم ، درک ، فکر ، همه مشاغل از انوار عظمت او که نمونهاش در این کلمات بود ، خائب و خاسر است ؛ آن وقت چنین موجودی رکن وجودش ، نقطه اتکائش ، عماد هستی اش فاطمه زهراء (سلام الله علیها) است .
این جا است که باید فهمید زهرا کسیت ؟ کو کسی که فهمیده باشد ؟ یک جمله در کلمات حضرت بود و آن جمله این است :
وسید الأوصیاء ورکن الأولیاء .
امیر المؤمنین رکن اولیاء است . اولیاء کیانند ؟ که او باز رکن آنها است . اولیاء آنهایی هستند که نص قرآن است :
أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون. یونس / 62 .
«آگاه باشید ، که بر دوستان خدا نه بیمى است و نه آنان اندوهگین مىشوند»
تمام عالم بدون استثناء همه مبتلا هستند به دو آفت : یکی ترس یکی حزن . ترس از چه؟ از این که آن چه دارند نبازند . حزن از آن چه ندارند ، چه جور به اوبرسند . همه در این بین ، بین الخوف و الحزن گرفتارند .
حالا کسانی که به مقامی رسیدهاند که « لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون» آنها کیانند؟!
این در قرآن است ؛ اما مفسر قرآن خاتم پیغمبران است او در بیان این اولیاء ، بیانش این است :
اولیاء الله کسانی هستند که :
وَ نَظَرُوا فَکَانَ نَظَرُهُمْ عِبْرَةً وَ نَطَقُوا فَکَانَ نُطْقُهُمْ حِکْمَةً وَ مَشَوْا فَکَانَ مَشْیُهُمْ بَیْنَ النَّاسِ بَرَکَة لَوْ لَا الْآجَالُ الَّتِی قَدْ کُتِبَتْ عَلَیْهِمْ لَمْ تَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ خَوْفاً مِنَ الْعَذَابِ وَ شَوْقاً إِلَى الثَّوَاب .
الکافی، ج2، ص: 237
نظر آنها عبرت است . مشی آنها ، قدم آنها برکت است . سکو تشان ذکر است نطقشان حکت است . اگر آیات مکتوبه الهیه برآنها نبود لَمْ تَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ .
این اکسیر احمر کجا پیدا میشود ؟! همگی من الأولین والأخرین رکنشان امیر المؤمنین (علیه السلام) است . حالا کسی خودش رکن تمام اولیاء است ، رکن او فاطمه زهراء (سلام الله علیها) است .
چه کسی صدیقه کبری را شناخته است ؟ به قدری ساحت بلند است به قدری مقام منیع است که حتی در عالم بقاء هم درک نمیشود زهراء کیست ؟
پرسید از امام ششم چرا فاطمه زهراء نامیده شده است ؟ جواب داد : چون قصری خدا برای او ساخته آن قصر نه از طرف بالا متصل به جائی است ، نه از این طرف اتکاء به استوانهای دارد ، فقط آن قصر معلق است به قدرت پروردگار ، صد هزار باغ دارد . بر هر باغی هزار ملک است . این قصر آن اندازه با اهل بهشت فاصله دارد که اهل زمین به کوکب دری به آسمان نگاه میکنند ، اهل بهشت به قصر او این گونه مینگرند . این سرّ اسم زهراء است . این گوهری است که ستاره درخشان تمام اهل بهشت است .
[
آن وقت چنین کسی رفت از این دنیا چه جور از این دنیا رفت ؟ اگر کسی میخواهد بهفمد نمونه اش این است گفت :
لَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاء ... وَ سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَی ... فَاسْتَخْبِرْهَا الْحَال .
أمالی المفید ، ص: 282 .
امانتی که کسی میگیرد
إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها . النساء / 58 .
این ودیعهای بود از که پیامبر گرفت ؛ اما نگفت برگرداندم گفت : یا رسول الله بر گردانده شد . هر چه هست در این صیغههای مجهول است . وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ .
آن جملهای که کمر شکن است : وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ ؛ زهرا ربوده شد .
جائی از بدنت شکسته شده ؟ اگر استخوان انگشت بشکند ، چه حالی داری ؟ حالا اگر استخوان سینه بشکند !!!
وقتی استخوان سینه بشکند ، نفس نمیشود کشید . نود و پنج روز ، سه روز بعد از پیامبر استخوان سینهاش شکست . نود روز نمیتوانست نفس بکشد . جان داد ، نه یک مردن است ، در هر نفسی جان دادن است .
وقتی آمد کنار بستر پیامبر سنی و شیعه نوشتهاند چه جور آمد . با آن مشیی که مشی پیامبر است با آن حال آمد ، أما وقتی از دنیا رفت ، کان کالخیال . یعنی بدنی نبود شبهی بود .
گفت یا رسول الله خودت از او استخبار کن . خوت از او سؤال کن خواست بگوید :
یا رسو الله آن چه کشید ، به من هم نگفت ، تو خودت از او بپرس که بر او چه گذشت .
وَ سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَی .
در این جمله فکر کنید ، حق فاطمیه را ادا کنید .
ای مردم ایران ! ای کسی که رهین بعثت پیامبرید ! چه سنی و چه شیعه ، همه باید اجر رسالت را بدهند .
قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى . الشوری / 23 .
روز سوم جمادی الثانیه ، برای این که اجر رسالت داده بشود ، به اقرب خاتم انبیاء اظهار مودت بشود ، باید مملکت یک پارچه یا زهراء بشود .
آن جنازهای که آن گونه زیر خاک رفت ، باید آن روز هر کس دل به علی بن أبی طالب (علیه السلام) دارد آن چه در توان دارد ، انجام دهد .
این وظیفه شعائر فاطمیه است . تضعیف شعائر فاطمیه تضعیف مذهب است . سبک شمردن فاطمیه ، استخاف به امیر المؤمنین (علیه السلام) است . کوتاهی و تقصیر به حق خاتم النبیین (صلی الله علیه وآله وسلّم) است .
خلاصه کلام : صاحب عصر ، ولی وقت و امام زمان ، از شما انتظار دارد که برای آن بازوی ورم کرده ، آن پهلوی شکسته ، آن قبر مخفی و آن جنازه نیمه شب دفن شده ، آن چه در قدرت دارید کار کنید .