بسمه تعالی

گزارش بخشی از کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی

Image result for ?منزلت عقل در هندسه معرفت دینی?‎

زندگی نامه مختصری از آیت الله جوادی:

مقدمه گزارش

این کتاب دارای دو بخش است. بخش اول متضمن یک پیش درآمد و چهار فصل می باشد. در پیش درآمد نقشه راه و خلاصه ای از روند بحث ارائه می شود اما فصل ها عبارتند از:

  • 1.        تحلیل مفاهیم اولیه (مراد از دین، مراد از عقل، مراد از وحی و نقل) 
  • 2.        شان عقل در قلمرو دین 
  • 3.        نسبت عقل و نقل در قرآن
  • 4.       تعارض عقل و نقل

اما بخش دوم که در رابطه با آثار هماهنگی عقل و نقل است از یک پیش درآمد و چهار بخش تشکیل شده است:

 

  • 1.       تعارض علم و دین
  • 2.       اسلامی کردن دانشگاه ها
  • 3.       تاثیر همگانی عقل و نقل در قلمرو علوم اسلامی
  • 4.       مساله تفکیک

 

اما خلاصه بخش اول: منزلت عقل

پیشگفتار

(خروج یا دخول عقل در قلمرو دین دلیل می خواهد، و اگر هر یک را پذیرفتی اثرات خاص به خودش را دارد) برخی بین معرفت دینی و بشری مرزبندی ایجاد کرده و عقل را خارج از مرز دین قرار می دهند این عده برای این عقیده دلیل اراه می کنند عده دیگر عقل را منبعی برای معرفت دینی قرار داده و بر مدعای خود دلیل اقامه می کنند. برخی معتقدند که علم که محصول عقل است با دین که محصول وحی است، نزاع دارند؛ این نزاع محصول تصور نادرست از نسبت بین علم و دین و بر این اندیشه استوار است که علم در مقابل دین است و عقل می تواند نظر دین را نفی کند.

ثمرات رفع این تعارض با بیان ما:

1.       غربی ها می گویند مدیریت زندکی بشر بر عهده علم بوده و دین هیچ نقشی ندارد و تنها دین عهده دار امور اخروی است. اما با این بیان هم علو و هم دین هر دو عهده دار تعالی در هر دو دنیا هستند. با بررسی نسبت عقل و دین به حل تعارض علم و دین کمک می شود. نشان داده می شود که عقل در برابر نقل است نه در برابر دین لذا علم خارج از حوزه معرفت دینی نیست.

2.       با برطرف شدن تعارض، تصویری معقول از اسلامی شدن علوم و دانشگاه ارائه می شود. (بین اسلامی کردن فضای دانشگاه و مسلمان کردن دانشجو فرق زیادی است زیرا هر یک آثار خودش را دارد.)  اسلامی کردن دانشگاه ها به این است که محتوای علمی دروس آن اسلامی شود. علوم هم وقتی اسلامی می شوند که عقل مانند شرع حجت دینی باشد.

3.       با این بیان دیگر بطلان مبنا مکتب تفکیک هم مشخص می شود. آنها که عقیده دارند باید فلسفه و عرفان از کتاب و سنت تفکیک شود. اگر قائل شویم که عقل هم در کنار نقل حجت دینی است پس تفکیک چرا؟

فصل اول: تحلیل مفاهیم پایه

در این کتاب دو اصل موضوعه وجود دارد:

1.       دین واحد و حقی هست.(اسلام)

2.       عقل انسان می تواند برخی از معارف و احکام آن را درک کند. (یعنی ارزش معرفت بخشی عقل مسلم گرفته شده است)

مراد از دین

دین مجموعه ای از عقائد و اخلاق و قوانین فقهی و حقوقی است که از ناحیه خداوند برای هدایت و رستگاری بشر تعیین شده است.

نکته 1: گزاره و قضیه خداوند وجود دارد و وحی از جانب خداوند است و ... جزء علوم دینی اند. اما خود خداوند و معاد و  بهشت و .. عین دین و جزء آن نیستند، و اینها از سنخ وجود و حقائقند. خداوند مبدا جعل دین بوده و دین امری علمی و اعتقادی است لذا خداوند عین دین نیست.

نکته 2: دین با تدین فرق دارد، محتوای گزاره های اخلاقی  وعقائد و ... دین است اما تدین عبارتست از پذیرش این محتوا که ایمان هم نامیده می شود. در تدین دو عقد و رپگره وجود دارد: 1. عقد اول که بین موضوع و محمول است 2. عقد دوم که بین عصاره این قضایا و جان آدمی است. لذا در دین یک عقد و در تدین دو عقد وجود دارد. عقد اول اگر چه مقدمات آن اختیاری است اما خودش اختیاری نیست (ما در مواجهه با برهان مضطر به فهم هستیم) اما عقد دوم یا ایمان که فعل نفسانی است، اختیاری است. (پدیده عالم بی عمل از اینجا نشات می گیرد)

لذا صدرالدین قونوی عقیده دارد در هر معصیتی شرکی نهفته است زیرا ارتکاب معصیت یا با اضطرار و اکراه و نسیان و سهو است و یا عامدا، اگر قسم اول باشد حدیث رفع اثر آن را بر می دارد اما اگر قسم دوم باشد کانه شخص به خدا می گوید من بدون هیچ عذری نافرمانی می کنم. (حدیث و لا یسرق السارق و هو مومن موید این مطلب است) گناه اختیاری شرک است لذا شخصی را که بخاطر شقاوت مرتکب گناه می شود اگر چه مستحقق عقاب است، اما مشرک نمی خوانند. زیرا چنین شخصی از خداوند و حضور  او غافل است.

درباریان فرعون از لحاظ عقل نظری و عقد اول یقین به حقانیت موسی داشتند اما در عقد دوم و عقل عملی موسی ع را انکار کردند. عقل عملی عهده دار عزم و اجرای احکام و عقل نظری مسئول چزم، تعلیل و تحریر آن است.

تفکیک بعد هستی شناختی دین از معرفت شناختی آن

در مورد دین دوگونه سوال رخ می دهد:

1.       سوال از مبدا پیدایش این مجموعه (دین) که جنبه هستی شناختی دارد.

2.       سوال از نحوه رسیدن و علم  بشر به محتوای دین که جنبه معرفت شناختی دارد.

در پاسخ سوال اول گفته می شود: دین مخلوق اراده و علم ازلی خداوند است. در جواب سوال دوم گفته می شود: عقل و نقل هر دو به عنوان منبع معرفت دینی مطرح می باشند. برخی عقل را مبدا برخی از احکام دینی برشمرده اند و به آن جنبه معرفت شناختی داده اند. اما عقل تنها عهده دار فهم و ادراک تعالیم دینی است و به هیچ وجه در بعد هستی شناختی دین جایگاهی ندارد. به عبارت دیگر عقل حکم ساز و مبدا شریعت نیست.

نکته بعد این است که مراد ما از دین تنها دین اسلام است نه ادیان دیگر زیرا ادیان دیگر با حقیقت عقل کاری ندارند تا از نسبت بین آنها بحث شود. لذا محور بحث ما نسبت دین حق با عقل است.

ادامه دارد...

 


برچسب ها : آیت الله جوادی آملی برچسب ها : منزلت عقل برچسب ها : هندسه معرفت دینی برچسب ها : معرفت دینی برچسب ها : دین برچسب ها : وحی