وجود ذهنی از منظر سید صدرالدین دشتکی

Image result for ?سید صدرالدین دشتکی?‎

 

اشکالات دوانی و پاسخ صدرالدین به این اشکالات 

اولین اشکالی که محقق دوانی به جواب صدرالدین می گیرند این است که ادعا می کنند قول سید صدرالدین با قول به شبحی که در تفسیر نظر فلاسفه مطرح شده بود،‌ فرقی ندارد. زیرا آن شخصی که به شبح اعتقاد دارد می گوید: امری که در خارج وجود دارد،‌ وقتی داخل ذهن می شود،‌ دیگر خودش نیست بلکه شبح و تصویری از آن است. و همین شبح وقتی به خارج منتقل شود می شود همان عین خارجی؛ علاوه بر این محقق دوانی می گوید: اصل انقلاب با مفاد ادله ای که برای وجود ذهنی آمده است ناسازگار است. زیرا آن ادله دو چیز را اثبات می کردند:

1.       اصل وجود ذهنی .

2.      عینیت وجود ذهنی با وجود خارجی.

و حال آنکه قاعده انقلاب، چیزی غیر از این مفاد است.[1]

سید صدرالدین می گوید: دیدگاه شبح با دیدگاه انقلاب فرق دارد. دیدگاه شبح می گوید هر شی ای تنها دارای یک واقعیت و ماهیت بوده و تصویر ذهنی شبحی از آن واقعیت است؛ اما دیدگاه انقلاب می گوید: یک شی ذاتا هیچ ماهیتی ندارد و ماهیتش تابع وجودش است. که اگر وجودش خارجی باشد، ماهیتش خارجی و اگر دارای وجود ذهنی باشد، دارای ماهیتی ذهنی است.[2]

همچنین دلائل وجود ذهنی،‌ حصول شبح اشیاء در ذهن را ثابت نمی کنند. بلکه تنها انتقال آنها به ذهن را ثابت می کنند. و نظریه انقلاب،‌ انتقال وجود خارجی به ذهن را، چه ماهیت آن منقلب شود و چه تغییر نکند، تامین می کند؛ اما اگر منظور محقق دوانی این باشد که در انتقال شی به ذهن،‌ با تغییر در وجود، ماهیت ثابت می ماند،‌ این مقدار را دلائل وجود ذهنی ثابت نمی کنند.[3]

این جواب، محقق دوانی را راضی نمی کند و می گوید: اگر در هنگام ادراک ماهیت،‌ وحدت صورت ذهنی با حقیقت عینی حفظ نشود، ‌به نوعی مبتلا به سفسطه می شوید. همچنین بقای شی متغیر در صورتی ممکن است که در آن علاوه بر جزء متغیر،‌ جزء ثابتی هم وجود داشته باشد. و این جزء مشترک و ثابت بنا بر نظریه انقلاب وجود ندارد. لذا این نظریه عینیت و این همانی صورت علمی و عینی را ثابت نمی کند.

دوانی علاوه بر اشکال بالا اشکال دیگری را مطرح می نمایند: انقلاب صورت های مختلفی دارد که تنها دو صورت از آن صحیح است و فرض انقلابی که سید صدرالدین مطرح کرده اند،‌ جزء این دو صورت نیستند،‌ لذا باطلند. اما آن دو صورتی که صحیحند عبارتند از:

1.      انقلاب در صورت هایی که به ماده مربوطند، رخ دهد.

2.      انقلاب در صفت هایی  که بر یک موضوع عارض می شوند.

اما آن فرضی که باطل است،‌ عبارتست از تغییر در ذات و ماهیت شی؛ زیرا با این تغییر،‌ از شی چیزی باقی نمانده و شی جدیدی به وجود می آید.

سید صدرالدین در پاسخ به این اشکال، می گوید: انقلاب سه گونه است:

1.      انقلاب در صفت

2.      انقلاب در صورت نوعیه

3.      انقلاب در ذات

به عقیده سید صدرالدین اگر انقلاب در صفت و صورت نوعیه باشد، نیاز به ماده مشترک دارد، اما در انقلاب در ذات، چون تمام حقیقت یک شی به شی دیگر تبدیل می شود، به ماده مشترک احتیاجی نبوده و تنها ذهن یک مفهوم انتزاعی از دو طرف انقلاب انتزاع می کند. این مفهوم جامع انتزاعی امری ذهنی بوده و درای واقعیت خارجی نمی باشد.[4]

دوانی بر اشکال خود اصرار دارد و می گوید، صورت سوم انقلاب محال بوده و بر فرض امکان، ادله وجود ذهنی مخالف آن هستند.[5]

جمع بندی: با همه این حرف ها دیده می شود که سخنان سید صدرالدین، بیشتر شبیه به اصالت وجود بوده و پاسخ مدللی از او دیده نشده است.

جمع بندی بحث وجود ذهنی با کلامی از شهید مطهری

در نهایت به عنوان خاتمه بحث و جمع بندی،‌ مطلبی را از شهید مطهری نقل می نماییم که به نظر می رسد همه اقوال در این مساله را جمع می کند. ایشان می گویند: ما در باب وجود ذهنی پنج مقدمه را پذیرفته ایم و کسانی که به هر دلیل منکر وجود ذهنی شده اند یکی از این پنج مقدمه را انکار کرده اند.

1.      چیزى در ذهن وجود پیدا مى‏کند.

2.      آنچه در ذهن وجود پیدا مى‏کند یک چیز است نه دو چیز.

3.      آنچه در ذهن وجود پیدا مى‏کند عین ماهیت اشیاء است.

4.      آنچه در ذهن وجود پیدا مى‏کند داخل در مقوله کیف است.

5.      مقولات متباین بالذات‏اند.

فخر رازی منکر مقدمه اول می باشد. و قائل است که اصلا چیزی در ذهن موجود نمی شود. و علم که چیزی از نوع اضافه و نسبت می باشد، امری انتزاعی است. و با این وضعیت دیگر اشکالی هم در کار نمی باشد.[6]

قوشچی مقدمه دوم را انکار می کند و می گوید: در ذهن دو چیز موجود می شود. نه یک چیز؛ یکی علم و دیگری معلوم. و علم در ذهن غیر از معلوم است. علم از مقوله کیف و معلوم از مقوله آن چیزی است که در بیرون است.[7]

برخی دیگر که قائل به مادی بودن علم می باشند، مقدمه سوم را انکار کرده و می گویند: شی خارجی یک چیز است و آن تصویری که از ان شی در ذهن می آید در حقیقت شبحی از آن واقعیت است. و این اشکال هم بر اساس وحدت ماهوی (اشیاء با ماهیتشان درذهن موجود می شوند) جریان دارد و با این بیان و نفی وحدت ماهوی، دیگر اشکالی هم باقی نمی ماند. [8]

سید صدرالدین دشتکی، نیز مقدمه سوم را انکار کرده است و قائل به انقلاب شده است. این نظریه هم شبیه نظریه شبح می باشد. و منکر این است که همان ماهیت در ذهن بیاید. سید صدرالدین می گوید: همان ماهیت در حالی که منقلب شده است به ذهن می آید. به این نظریه جواب قاطعی، داده شده است و کسی هم از ان پیروی نکرده است.

جواب: ما دو جور انقلاب داریم: انقلاب اوصاف و انقلاب ذات. برای صحت انقلاب، باید در شرطی در آن رعایت شود و آن عبارتست از  اینکه بین دو حالت منقلب عنه و منقلب الیه، یک اصل ثابتی وجود داشته باشد. درانقلاب صفت این اصل وجود دارد اما در انقلاب ذات این اصل وجود ندارد لذا انقلاب ذات محال است.[9]

محقق دوانی هم برای فرار از اشکال، مقدمه چهارم را انکار کرده است و گفته است: علم از مقوله کیف نیست. و اینکه می گویند علم از مقوله کیف است، مسامحه در تعبیر است. برای تعیین مقوله علم، باید به مقوله معلوم نگریست، اگر معلوم از مقوله کیف باشد، علم هم از مقوله کیف خواهد بود و اگر معلوم از مقوله دیگری باشد، علم هم تابع همان مقوله است.[10]

اگر ما این حرف های را قبول کنیم اشکالات مرتفع می شود. اما هیچ یک از این نظریات درست نیست و آنچه درست بوده و تا به حال هم نظریه ای روی آن نیامده است، دیدگاه صدرالمتالهین می باشد. او می گوید: آنچه که در ذهن است همان ماهیت شى‏ء خارجى است‏؛ ولى در باب «این همانى» و حمل‏.[11]

 منابع

مقالات

1.      بهار زاده، پروین، صدرالدین محمد دشتکی شیرازی، زندگی، آثار و آراء فلسفی، مقالات و بررسیها، زمستان 1378، شماره 66 ، صفحه 139.

2.      غفاری، حسین، نظری اجمالی به مبحث وجود ذهنی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران » شماره 156، زمستان 1379، ص 275.

3.      دکتر احمد بهشتی، دکتر عبدالرسول کشفی، بررسی و نقد ادله وجود ذهنی در فلسفه اسلامی، مجلهفلسفهوکلاماسلامی،شماره1،سالچهلوسوم،بهاروتابستان1389،صفحه 119.

4.      دکتر سید مصطفی محقق داماد، وجود ذهنی از دیدگاه حکمای اسلامی، خردنامه صدرا، تابستان 79، شماره بیستم، ص 31.

5.      قاسم کاکایی، عزت مقصودی، نقد و بررسی وجود ذهنی از دیدگاه ابن سینا، فصلنامه علمی –پژوهشی دانشگاه قم، سال دهم، شماره چهارم، ص 6.

6.      قاسم کاکایی، آشنایی با مکتب شیراز، میر صدرالدین دشتکی (سید سند)، خرد نامه صدرا، ص 82.

7.      دکتر قاسم کاکایی، عزت مقصودی، «وجود ذهنی» از دیدگاه فیلسوفان مکتب شیراز، فصلنامه معرفت فلسفی شماره 22.



[1] جلالالدین دوانی، الحاشیهًْ الجدیدهًْ علی الشرح الجدید للتجرید، ص105.

[2] صدرالدین دشتکی، الحاشیهًْ علی الشرح الجدید للتجرید، ش1755، ص32 و33.

[3] همان، ص33.

[4] صدرالدین دشتکی، الحاشیهًْ علی الشرح الجدید للتجرید، ش1998، ص33.

[5] جلالالدین دوانی، الحاشیهًْ الاجدّ علی الشرح الجدید للتجرید، ص55.

[6] مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏9، ص: 281

[7]مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏9، ص: 282

[8] مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏9، ص: 283

[9] مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏9، ص: 284 تا 286

[10]  مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏9، ص: 286

[11] مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏9، ص: 287

 


برچسب ها : وجود ذهنی برچسب ها : شبهات برچسب ها : دشتکی برچسب ها : شهید مطهری