استاد حسینی قزوینی

بحث امروز در مورد علل پیدایش فرق اسلامی است و انشعاباتی که بعد از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ایجاد شد.با توجه به حدیث شریف رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود:

ستفرق أمتی ثلاث و سبعون فرقة و کلهم فی النار إلا فرقة واحدة.

بعد از من، أمت من به 73 فرقه منشعب می شوند و جز یک فرقه که اهل نجات اند، همه گرفتار آتش جهنم خواهند شد.

معجم کبیر طبرانی، ج18، ص51 - تاریخ دمشق، ج33، ص370 - میزان الإعتدال ذهبی، ج2، ص430 - لسان المیزان، ج3، ص291- سنن ترمذی، ج4، ص135 - جامع الصغیر سیوطی، ج2، ص445 - کنزالعمال، ج1، ص183 - جامع البیان،‌ج4، ص44 - تفسیر قرطبی، ج4، ص160

 با توجه به اینکه این حدیث در منابع روائی شیعه و أهل سنت مفصل آمده و بزرگان أهل سنت مانند ترمذی و ابن ماجه در سنن خود صراحت دارند بر صحت روایت و ناصرالدین البانی حدیث شناس پرآوازه وهابیت، در کتاب سلسلة الأحادیث الصحیحة، صراحت دارد بر صحت روایت.

آنچه که می تواند صحت واقعی روایت را برای ما ثابت کند، افتراق أمت به انشعابات متعدد در جامعه اسلامی،‌ پس از رحلت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. از همان آغاز بعد از رحلت، جامعه اسلامی به دو دسته تقسیم شد؛ یک دسته طرفدار آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) و مدعی خلافت منصوصه‌ آن حضرت و انحصار خلافت و جانشینی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن بزرگوار که آمار اینها هم کم نبود؛ حتی در برخی منابع أهل سنت مانند شرح نهج البلاغه إبن أبی الحدید معتزلی، آمار ده هزار نفر را ذکر می کند که از علی (علیه السلام) حمایت می کردند. دسته دیگری بودند در برابر دسته اول، حدود بالای هفتاد هزار نفر که از خلافت خلیفه اول، ابوبکر حمایت کردند و با توجه به آنچه که از قبل برنامه ریزی شده بود، قبائل و عشائر عرب، از اطراف مدینه به درون مدینه آمدند، برای کمک رساندن به خلافت ابوبکر و بیعت گرفتن از مردم برای او و هموار کردن راه برای کسانی که بر خلاف نصوص رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، در رأس هیئت حاکمه قرار گرفتند؛ همانند قبیله أسلم که خلیفه دوم می گوید:

 

و ما رأیت أسلم إلا أیقنت بالنصر.

 

وقتی دیدم قبیله أسلم وارد مدینه شد، یقین کردم که پیروزی ما حتمی است.

 

تاریخ طبری، ج2، ص459

 

و به تعبیر شیخ مفید (رضوان الله تعالی علیه) در حالیکه قبیله أسلم چوب و چماغ بر دست داشتند، وارد مدینه شدند و پیمانی با خلیفه دوم بستند برای مساعدت در گرفتن بیعت برای خلیفه اول. به تعبیر سلمان فارسی: کردند آنچه را که کردند، و تمام سخنان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در طول 23 سال نادیده گرفته شد و حدیث ثقلین که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جاهای متعدد بیان فرمودند:

 

إنی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی أهل بیتی، إن تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی و أنهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض.

 

من در میان شما، کتاب خدا و اهل بیتم (علیهم السلام) را به یادگار می گذارم و تنها راه بیمه شدن شما از گمراهی، تمسک جستن شما به رهنمود قرآن و أهل بیت (علیهم السلام) است.

 

أحادیث دیگر مانند حدیث منزلت، حدیث دار، حدیث غدیر و ده‌ها حدیث و آیات دیگر نادیده گرفته شد. به تعبیر إبن عباس که می گوید:

 

300 آیه از آیات قرآن در شأن و منزلت و مقام علی (علیه السلام) نازل شده است.

 

جامعه اسلامی از همان آغاز به دو فرقه: فرقه طرفدار هیئت حاکمه و فرقه طرفدار امیرالمؤمنین (علیه السلام) تقسیم شدند؛ تا آنکه به تعبیر امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه شقشقیه که خلیفه اول مسیر خود را طی کرد تا اینکه نوبت دومی رسید و رفت و خلیفه سوم آمد و به خاطر إجحاف و ظلم و بیدادگری که خلیفه سوم صورت داد، مردم و صحابه، از گوشه و کنار کشور اسلامی به مدینه ریختند؛ همان صحابه ای که در جنگ بدر و أحد شرکت کرده بودند، در بیعت رضوان با نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند، در حجة الوداع در معیت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند، جمع شدند و فتوا به قتل خلیفه سوم دادند و بعد از آن به خانه علی (علیه السلام) رفته و به زور با او بیعت کردند. هر چه امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود جامعه ما در طول این 25 سال دچار انحرافات شدید شده و به این انحرافات فیصله دادن کار دشواری است و شما توان عدالت مرا ندارید:

 

دعونی و التمسوا غیری، فإنی لکم وزیرا خیر لکم أمیرا.

 

شرح نهج البلاغه إبن أبی الحدید، ج1، ص169 - أنساب الإشراف بلاذری، ص210

 

ولی مردم گوش ندادند و با علی (علیه السلام) بیعت کردند. علی (علیه السلام) گفت اگر با من بیعت کردید، من آنچه را که خود می دانم و حجت بین من و خدای من است،‌ عمل می کنم، به سخن کسی گوش نمی کنم، از کسی طاعت نمی برم، به درخواست های نامشروع کسی تن در نمی دهم.

 

در همان روزهای آغازین خلافت امیرالمؤمنین (علیه السلام)،‌ فتنه جنگ جمل آغاز شد و بنا به گفته تاریخ یعقوبی،‌این جنگ با 30 هزار کشته پایان یافت. جنگ دوم به نام صفین با 18 ماه و 110هزار کشته از طرفین خاتمه یافت. جنگ نهروان با 4هزار کشته پایان یافت، بطوریکه هیچ خانواده ای نبود جز اینکه فردی یا عزیزی از او در این سه جنگ از دست رفته بود.

 

در زمان علی (علیه السلام)، ‌جامعه به دو شعبه علوی و عثمانی منشعب شد. جامعه رفت جلوتر و مسیر خود را پیمود تا اینکه دوران معاویه فرا رسید. جامعه باز به دو شق دیگر به نام أموی و هاشمی (علوی) تقسیم گردید. در دوران معاویه و امام حسن (علیه السلام)، خوارج وارد میدان شدند و مذهب جدیدی تحت عنوان تکفیر کسانی که أعمالشان مطابق نیاتشان نیست صادر کردند. اولین فرقه کلامی (اعتقادی) توسط خوارج در جامعه اسلامی شکل گرفت. هر کسی مرتکب گناه می شد، او را کافر و مهدور الدم و المال می دانستند. در برابر خوارج فرقه مرجئه آمد و گفت: آنچه که ملاک است برای رفتن به بهشت و دوزخ، نیت انسان هاست نه اعمال آنها. در این گیر و دار بود که مذهب دیگری به نام أشاعره و معتزله شکل گرفت و پس از آن ماتریدی. خوارج و مرجئه دورانشان سپری شد و امروز در جهان معاصر، آقایان أهل سنت چه در داخل و چه در خارج کشور، به این سه مکتب کلامی پای‌بندند. غالب حنفی ها به ویژه در داخل کشورمان، از نظر گرایش فقهی، ‌حنفی هستند و از نظر گرایش کلامی، ‌ماتریدی هستند. شافعی های داخل کشورمان که در غرب کشور سکونت دارند، گرایش فقهی شافعی و گرایش کلامی أشعری دارند. در مصر و سودان و سوریه و بخشی از عربستان سعودی، معتزله هستند. اینها افتراقات و انشعابات جامعه در حوزه کلام بود.

 

در حوزه فقه، با توجه به درگیری هایی که میان بنی امیه و بنی امیه عباس صورت گرفت، آقا امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام)،‌ دانشگاه بزرگ مکتب جعفری را تأسیس کردند و با بیش از 4 هزار فارغ التحصیل، تحویل جامعه دادند. گسترش فقه جعفری در جامعه آن روز، حکومت بنی عباس را به وحشت انداخت و برای اینکه بتواند با مکتب جعفری و تشیع مبارزه کند، مذهب فقهی دیگری را به زور پول و سر نیزه، روی کار آورد و مکتب حنفی که تابع ابوحنیفه، نعمان بن ثابت و متوفای 150حجری است را در جامعه بوجود آوردند. پس از او فقه مالک بن أنس متوفای 179 حجری را به عنوان مذهب دوم أهل سنت تحت عنوان مذهب مالکی بوجود آوردند. به آن هم بسنده نکردند و مذهب سومی به نام شافعی که پیرو أحمد بن إدریس شافعی متوفای 204 حجری هستند را بوجود آوردند و پس از آن مذهب چهارمی را به نام مذهب حنبلی که پیرو أحمد بن حنبل متوفای 241 حجری هستند را بوجود آوردند. این چهار مذهب امروز در جهان اسلام پیرو دارند. البته أکثریت جهان أهل سنت، پیرو مذهب حنفی هستند و پس از آن مذهب شافعی در رتبه دوم و مذهب مالکی و حنبلی در رتبه بعدی قرار دارند.

 

جامعه اسلامی همینطور هر روز، رو به افتراق و انشعاب بود، تا اینکه در قرن هفتم حجری، فرقه جدیدی به نام وهابیت از منطقه شامات سر درآورد. وهابیتی که امروز استخوانی در گلوی اسلام شده، وهابیتی که به یک معضل صعب العلاج جامعه اسلامی تبدیل شده، وهابیتی که چهره نورانی اسلام را به صورت یک چهره خشن و ضد انسانی و ضد بشریت در دنیا معرفی می کند و به تعبیر مقام معظم رهبری: اسلام وهابیت، همان اسلام آمریکایی و ابوسفیانی است که امروز عرصه را بر دیگران تنگ کرده است. امروز در هر کجای جهان اسلام که انفجار و آدمکشی و فشار و خشونتی صورت می گیرد، یک طرف سر نخ آن به وهابیت و القاعده که بازوی نظامی این فرقه است، مرتبط است. جنایات اینها در ایران و در شرق کشور بوده همانند قضیه تاسوکی، که در دل شب 22 نفر از عزیزان سپاهی و بسیجی و فرهنگی کشور را به رگبار بستند و سر عزیزی را از تن جدا کرده و فیلم آن را به صورت سی دی در میان مردم برای ایجاد رعب و وحشت منتشر کردند؛ و همچنین در جای جای افغانستان و همچنین در پاکستان هر سال در مراسم عزاداری امام حسین (علیه السلام) و یا سایر همایش های مذهبی، جنایت آفریدند. اوج جنایت وهابیت، در کشور عراق و پس از تصرف آن توسط نیروهای بیگانه بود. در این چند ساله، حدود 700هزار نفر توسط وهابیت و گروه القاعده در کشور عراق به خاک و خون کشیده شدند و آمار مجروحان و معلولان، خیلی فراتر از این است. از این 700هزار نفر، به تعبیر رئیس جمهور عراق، 85% قربانیان این انفجارات، شیعیان بودند و 15% از سایر فرق اسلامی. امروز وهابیت در برابر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، رسما اعلام جنگ مسلحانه کرده است. عبدالمالک ریگی، رهبر نظامی وهابیت ایران، در سخنرانی ها و اطلاعیه ها، رسما حکومت اسلامی ایران را حکومت کفر و شرک و مبتنی بر بدعت معرفی کرده و جنگ با شیعیان را از اصول مسلّم اسلامی شمرده و پیروانش را دستور می دهد که عزیزان ما را در هر روز به خاک و خون بکشند.

 

حدود سه ماه قبل در عربستان سعودی که مرکز وهابیت است و از سراسر جهان از هند و چین گرفته تا مسکو و آمریکا و کانادا، حمایت مالی وهابیت می شود، همایشی در ریاض انجام گرفت و مفتیانی مانند شیخ عبدالله بن جبرین، شیخ عبدالرحمان براج، شیخ صالح فوزان که از شخصیت های طراز اول فقهی و سیاسی عربستان سعودی هستند جمع شدند و رسما از دولت عربستان درخواست کردند که نهایت فشار و خشونت را باید با شیعیان إعمال کرد و به شیعیان نباید اجازه دهند که وارد مساجد مسلمان ها برای إقامه نماز شوند، نباید إجازه دهند در مراکز دانشگاهی ما حضور یابند، اینها مشرک و کافر هستند، شیعیان حق حضور در خانه خدا را ندارند. این فتاوئی است که اگر اشتباه نکنم 15/07/1386 در شهر ریاض پایتخت عربستان سعودی صادر شد. اگر شما در سایت های خبرگزاری بروید، غالب سایت های خبرگزاری، متن این همایش را گذاشته اند، این همایش در سایت وهابیت که به صورت نجومی در حال گسترش است،‌ قرار گرفته است. از شیخ عبدالله بن جبرین سؤال کردند آیا می شود به فقراء شیعه زکات داد؟ چون در عربستان سعودی، حدود 33% آنها شیعه هستند؛ در منقطه أحصاء و قطیف، 85% شیعه هستند؛ در مدینه و نواحی آن، بیش از 150هزار شیعه وجود دارد؛ ولی اینها در عربستان سعودی به حداقل حق حیات إکتفاء می کنند و نهایت سختی و فشار و خشونت نسبت به شیعیان در عربستان إعمال می شود. در جواب سؤال گفت: خیر، من به 4 دلیل ثابت می کنم که شیعیان کافر هستند:

 

1- معتقد به قرآن ما نیستند و در میان خودشان قرآن دیگری دارند، 2- اینها همه صحابه را کافر می دانند و به سخنان و أحادیث صحابه گوش نمی دهند، 3- اینها ما أهل سنت را نجس می دانند و اگر با ما مصافحه کنند، دستشان را آب می کشند، 4- اینها به أهل بیت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) متوسل می شوند و در جلسات خود، یا علی (علیه السلام) و یا حسین (علیه السلام) می گویند و این مظهر شرک و کفر است.

 

هم اکنون این آماری که من دارم، حدود 40هزار سایت وهابیت، علیه شیعه در حال فعالیت است. حضرت آیت الله سبحانی در مقدمه جدیدترین کتابی که نوشته اند به نام جوان شیعه پاسخ می دهد، این آمار را آورده است. حدود 46 ماهواره به زبان فارسی، انگلیسی، عربی، اردو، فرانسوی، آلمانی و روسی و ... علیه شیعه توسط وهابیت شبهه افکنی می کند. از نظر کتاب و جوزه هم، بنده سال گذشته در ایام حج در منا بودم و در چادرهای ایرانیان یک مجله مانند 8 صفحه ای به زبان فارسی پخش می کردند، روز یازدهم بود که آوردند در چادر ما و این را دادند که من با خودم به ایران آورده ام؛ وزیر اعلان و ارشاد عربستان مصاحبه کرده بود و می گفت: ما در طول این یک ماه ایام حج، حدود 10 میلیون جزوه و سی دی و کاست به 20 زبان زنده دنیا،‌ در اختیار حجاج بیت الله الحرام قرار دادیم. 90% این جزوات و کاست ها و سی دی ها، مطالب علیه شیعه است که شیعه مشرک و کافر و بدعت گذار است، وحدت با شیعه معنا ندارد، همانگونه که با یهود و نصاری معنا ندارد.

 

همه دیدید که سال گذشته در جنگ 33 روزه اسرائیل علیه حزب الله،  که حزب الله در تاریخ عرب افتخار آفرید و حماسه ساخت و لرزه ای بر اندام صهیونیسم انداخت و هنوز هم پس لرزه‌های آن مشهود است؛ مفتیان عربستان سعودی مثل همین آقای بن جبرین، فتوا دادند که هرگونه کمک کردن به حزب الله حرام است، اینها حزب شیطان هستند، روی سایت‌هایشان این اطلاعیه‌ها موجود است. بعد از او فقیه دیگری از اینها که در مسیر استکبار جهانی بود، به نام عبدالرحمان براج، فتوای مشابه آن را صادر کرد، بعد از سه روز دیگر مفتی دیگری هم همین فتوا را صادر کرد؛ حتی اینها در فتوایشان آورده اند که هرگونه دعا برای پیروزی حزب الله هم حرام است، این تفکر وهابیت است، این تفکر اسلام آمریکائی وابوسفیانی است که اینها در حال نشر و گسترش آن هستند. این مربوط به خارج از مرزها.

 

اما در دخل کشورمان؛ بنده نمی دانم از کجا شروع کنم. خیلی دوست داشتم که شما عزیزان قطعاتی از جنایات وهابیت را فیلمِ آماده شده، ببینید (امکانات آماده نبود برای پخش فیلم و در آخر سخنرانی آماده شد)، و ببینید که وهابیت با چه قساوتی و با چه بی وجدانی و بی شرفی، به جنگ با شیعه آمده است. عزیزان شیعه را سر می برند و سر او را نمایش می دهند، حتی کودکان 7،8 ساله را می برند بیابان و به اینها طریقه سر بریدن شیعه را آموزش می دهند؛ به بچه 7 ساله کارد را می دهند که سر شیعه را ببرد، گردن او را می برد و تا می رسد به استخوان، بچه نمی تواند و آن جنایتکار وهابی کارد را می گیرد و ادامه می دهد و این را فیلمبرداری می کنند و برای ایجاد رعب و وحشت، در میان مردم منتشر می کنند. عزیزان شیعه را در عراق، به بیابان می برند و بنزین روی آنها می ریزند و آتش می زنند و از این منظره لذت می برند. حدود 70،80 شیعه را به بیابان بردند و دست و پا بسته و به رو انداخته، آنها را به رگبار بستند.

 

الان در داخل کشور و همین تهران، وهابیت، فعالیت کاملا مشهودی دارند. در دانشگاه ها فعالیت می کنند. همین دیشب دوستان گزارش دادند ساعت 11 در یکی از دانشگاه های بزرگ تهران، جزوات مربوط به وهابیت را منتشر می کنند. در همین تهران، در روز جمعه، در 12 نقطه، نماز جمعه برقرار می کنند.

 

بد نیست بدانید، در همین سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی،‌ که مردم با برگزاری همایش ها و نوشتن مقالات و کتب متعدد، به مقام معظم رهبری لبیک گفتند، چند ماه قبل در حوزه علمیه دارالعلوم مکی زاهدان، همایشی بود به نام همایش صحیح بخاری؛ در حاشیه همین همایش سی دی ای تحت عنوان صدام شهید و قهرمان فروخته شد، سی دی بن لادن قهرمان فروخته شد. در این همایش دکتر محمد ابراهیم، رئیس محکمه مدینه را آوردند سخنرانی کرد و به ریش همه خندید و گفت تمام شیعیان جهان، چون متوسل به أهل بیت (علیهم السلام) می شوند، ‌مشرک هستند؛ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با مشرکان اعلان جهاد کرد. شما اگر روی سایت أهل سنت شرق کشور به نام سنی آنلاین بروید، کتاب همین بن جبرین را روی سایت گداشته اند؛ شخصی که فتوا داد بر وجوب تخریب حرم ائمه (علیهم السلام) و بر اثر همین فتوا، حرم مطهر عسکریین را ویران کردند. البته ما با أهل سنت مشکلی نداریم و اینها عزیزان ما هستند، ولی با برخی أهل سنتی که در دامن وهابیت و استکبار جهانی سر گذاشته اند، دعوا و نزاع داریم. کتابی را روی سایشان گذاشته اند به نام نواقض الإسلام که برای بن‌باز مفتی أعظم عربستان سعودی است، در صفحه 5،7 این کتاب آمده است که:

 

آنهائی که متوسل به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) می شوند، مهدور الدم و المال هستند، کشتن آنها واجب و تصرف اموالشان جائز است.

 

ما احساس می کنیم کشور ما اسلامی  است، ‌کشوری که افتخارش بر این است که قانون اساسی آن بر مبنای شیعه إثنی عشری است.

 



 

دکتر سید محمد حسینی قزوینی